دانلود رمان خاطرات خوب دیروز نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: رمان خاطرات خوب دیروز
نویسنده رمان: زینب رحیمی
تعداد صفحات: ۲۱۶
خلاصه رمان: داستان زندگی یک دختر که با پنهان کاری و دروغ ، سعی در حفظ رابطه و زندگی و عشق بین خود و همسرش دارد. اما او غافل از گذشته ای که سایه اش همیشه آدمے را تغیب میکند ، بی اعتنا به همه چیز و با خیالی آسوده زندگی میکند. اما سرانجام در یک شب نفرت انگیز ، تمامی رازها و پنهان کاری ها و دروغ هایش برمال میشود و نقاب از صورتش کنار میرود و چهره و ذات حقیقی او آشکار میشود. حاال باید دید که دخترڪ در رقابت بین عشق و نفرت ، پیروز خواهد شد یا نه.
باید دید دخترڪ داستان ما از بین مردهای زندگے اش کدام یک را برای همیشه برمیگزیند. آیا عشق اول خود را که باعث تمام درد ها و گریه ها و می ماند که تمام عشق و عالقه اش به نفرت و انتقام تبدیل شده است؟ باید دید که در جدال بین عشق و نفرت کدام یک از این سه فرد زخم خورده ، پیروز خواهند شد.
قسمتی از متن رمان خاطرات خوب دیروز
سیاوش : چقدر امشب خوشگل شده بودی ، چقدر زیبا بودی تو نامرد. حس میکردم که نفسم بالا نمیاد و الان که از هوش برم. سیاوش : شرمنده که من بلد نیستم بگم دیدارمون بمونه واسه قیامت ، دو راه بیشتر نداری زهرا ، یا با من باشی ، یا ضد من باشی. اگه باز رهام کنی ، اینبار ساکت نمیشینم و هر اتفاقی که بیفته ، مقصرش خودتی. شب خوش.
بوووق ، با صدای بوق ممتد حس کردم که نفسم بالا نمیاد. دستم رو دور گلوم حلقه کردم و واسه بلعیدن ذره ای اکسیژن داشتم جون میدادم. با سیلی که توی صورتم زده شد ، بغضم شکسته شد و راه نفسم باز شد. به جنون کشیده شدم و شروع کردم هق هق کردن توی کسی که حس از دست دادنش داشت جونم رو میگرفت. حالا باید چکار کنم؟ خدااا باید چکار کنممم؟ …