دانلود رمان خاطرات یک گیشا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: خارجی
نویسنده رمان: آرتور گلدن
تعداد صفحات: 643
خلاصه رمان: دو خواهر ژاپنی به دلیل فقر مالی خانواده فروخته می شوند و دختر کوچکتر که از زیبایی خاصی برخوردار است به خانه ای می رود و در آنجا تحت تعلیماتی قرار می گیرد تا در آینده تبدیل به یک گیشا شود اما زندگی در این راه برایش حوادثی پیش می آورد که …
قسمتی از متن رمان خاطرات یک گیشا
به اوکیا که باز گشتم خاله منتظر بود که مرا به حمام سر کوچه ببرد . قبلا هم به این حمام رفته بودم ، با مستخدمه ها که معمولاً لیفی کوچک و تکه ای صابون به دستم می دادند و خود کف حمام چـندک می زدند و سـر و تـن یکدیگر را می شستند و من هم همین کار را با خودم میکردم . محبت خاله بیشتر بود ، زانو زد که پشتم را کیسه بکشد . از این که دیدم از بـدن اصـلاً خجالت نمی کشد تعجب کردم . بعد مرا به اوکیا بازگرداند و اولین کیمونوی ابریشمی ام را به تنم کرد
یک کیمونوی آبی براق که دور تادور دامـنـش مـثـل چـمن گلدوزی شده بود و روی آستین ها و سینه اش گلهای زرد داشت . بعد مرا به اتاق هاتسومومو در طبقه ی بالا برد . پیش از آن که وارد اتاق او شـویم ، بـه مـن اخـطـار کـرد که به هیچ وجه و به هیچ نوع حواس ها تسومومو را پرت نکنم ، خشمگینش هم نکنم . آن وقت متوجه نشدم که منظورش چیست ، اما حالا خوب می دانم که چرا ایـن قـدر نـگـران بـود ـ می دانید ، گیشاها وقتی صبحها از خواب بلند می شوند ، مثل همه ی زنها ممکن است چهره ای پف کرده و نفسی نامطبوع داشته باشند .
این درست است که حتی وقتی دارند از خواب بیدار می شوند قشنگی مدل مویشان جای حرف ندارد ، اما در بقیه ی موارد جزء به جزء مـثـل سـایر زنها هستند ، و نه یک گیشا . فقط وقتی پشت میز آرایش می نشینند تا صورتشان را با دقت درست کنند گیشا می شوند . و منظورم فقط این نیست که در این لحظه شکل گیشاها می شوند .