دانلود رمان خانم زبون دراز نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز
نویسنده رمان: فاطمه همایون
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: من حال این پسره ی یالغوز نگیرم دریا نیسم اقیانوسم اِاِاِپسره ی سه نقطه برگشته به من میگه بیا فرقونت جمع کن خوب شد جوابش دادما منم گفتم خوبه من همین فرقون دارم حالا اینجای ماجرا آقا دیدم ریموت زد رفت کنار یه کوپه وایساد به به عالم ضایعگی خودش هوایی داره وای یاد پوزخندش که میفتم ولی من بادی نیسم که با این بیدا بلرزم اَی ددم یاندی اِشتب شدا
قسمتی از متن رمان خانم زبون دراز
خلاصه منم پوزخند زدم به ماشینش اشاره کردم و گفتم باشه بابا فهمیدم تو هم فرقون داری تا اینو گفتم مث خر وحشی اهم اهم گاو وحشی شد یا حضرت هاشم گفت به ماشین من میگی فرقون گفتم اِوا ببخشید گاری خوبه دیگه مهلتش ندادم و رفتم سمت ??? سفیدم که مث رخش خوابیده بود و گازش گرفتم سمت خونه تارسیدم خونه مث همیشه لحنم لاتی کردم و صدام انداختم پس کلم آهای منزل کوجایی
زن کجا رفتی در همین حین مادر گرام ملاقه به دست از اشپزخونه اومد و با عصبانیت بهم زل زد منم که همیشه از مرحله شوتم نیشم باز کردم و باهمون لحن گفتم احوالت جفت و جور است تا اینو گفتم مامانم با ملاقه گذاشت دنبالم یا امامزاده هوشنگ الفرار حالا مگه کوتاه میومد جلو در بودیم که مامانم ملاقه برد بالا بکوبه تو سرم که در باز شد….