دانلود رمان خنیانگر غمگین نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مینا شوکتی و یگانه اولادی
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: ماهک توی یه خانه ی بدنام بدنیا میاد. جایی که نمی دونه پدرش کیه. نه شناسنامه داره و نه مدرسه رفته. وقتی که سیزده سالش میشه مادر ژنتیکیش اونو به هیراد می فروشه. اما هیراد با تمام بدی هاش کاری با ماهک نمی کنه و ماهک را از اون خونه بیرون میاره و بزرگ می کنه. برای قانونی بودن اقامتش و مزاحمت های مادر ماهک، هیراد و ماهک عقد صوری میکنن. عاشق و واله هیراد شده. همین قدر ماهک عاشقه هیراد فارغ و اصلا ماهک جدی نمی گیره اما بازی روزگار چیز دیگه رقم می زنه…
قسمتی از متن رمان خنیانگر غمگین
هيش اشک هايش پشتِ هم ميبارد و دلِ كيان را اتش ميزند اما بايد براى نگه داشتن ِ آرا هم شده جدى برخورد ميكرد و نرمش و ملايمتى به خرج نميداد تا حداقل ميماند.بمونم كه چى بشه؟ بس نيست اين همه دروغ گفتن به من؟قراره از هم جدا بشيم.همه چى تموم ميشه من به…تو نميفهمى فهميدنِ اينكه شوهرت يه زن ديگه داشته و هر روز و هر شب اونجا بوده يعنى چى!
ميخواى برى؟ برو.اما بدون بچه ميرى!حرفِ اخرمه تصميم با خودته.يخ ميزند و اشک هايش هم از شوکه تهديد كيان قنديل ميبندد…….عقب عقب ميرود كه دستانش توسطِ دستانِ قدرتمتدِ مردِ مقابلش كشيده ميشود.مى ايستد و خيره در چشمانِ مشكى اش كه همه ى دنيايش بود لب ميزند: برو دستش بالا مى ايد و روىِ چشمانش مينشيند و آرام لمسشان ميكند،نفس هاى دخترک در سينه اش ميماند و دستانش مشت ميشود،بم شده كنارِ گوشش لب ميزند
براى اخرين بار. بغض ميكند و صدايش از بغض ميلرزد:
اذيتم نكن.دستش از روى صوتِ دخترک پايين مى افتد و با درد لب ميزند: اگر كارى كه بگى و بكنم ديگه اذيت نميشى؟ اشكش ميچكد وقلبش تيرِ بدى ميكشد:اره،ديگه اذيت نميشم. دستانش اشک هاىِ آرا را پاک ميكند: ميخواى تمومش كنم؟!باشه.اما گريه كردنت چى ميگه؟
آرام تر پچ ميزند و دلِ خودش خون ميشود و قلبِ دخترک تيرِ بدى ميكشد: