دانلود رمان خوب ترین حادثه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: زینب پیش بهار
تعداد صفحات: 1686
خلاصه رمان: خزر در تدارک مراسم عروسی با نامزدش پدرام است. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه درست چند روز مانده به مراسم عروسی، جسد افرا، خواهر فراری خزر، توسط پلیس پیدا میشود و مراسم عروسی به هم میخورد. با یافتن یک عکس در اینستاگرام خزر در پی گذشتهی تاریک خواهرش افرا راهی امارات میشود تا راز قتل خواهرش را بفهمد و این تازه شروع ماجراست. زیرا پای پدرام به عنوان…
قسمتی از متن رمان خوب ترین حادثه
قلبم تیر میکشد بابا زانو میزند کنارم و من خیره میشوم میان چشمانش با دلهره میگوید خزر جان؟ بغض میکنم پلیسا چیکار داشتن؟ بابا با حیرت نگاهش را بالا می.کشد. انگار خیره میشود به پدرام. پدرام زمزمه میکند جلوی در بودن
بابا نگاهم میکند با غم و اندوه. لب میزنم بابا! اشکم که میریزد او هم چشمانش میان اشک شناور میشود جان بابا! حالا حالم بهتر است قلبم گرم است و میدانم بابا تا ته دنیا کنارم ایستاده
پدرام دست می اندازد زیر بازویم را می گیرد هر سه بلند می شویم ولی فرصت پیدا نمیکنیم که قدم از قدم برداریم مامان ظاهر میشود دم دری که بابا باز گذاشته و یک باره ضجه می زند خزر خزر بند دلم پاره میشود تمام تنم منقبض میشود. درد میپیچد توی سرم و چشمم مینشیند روی قامتش یک دستش به در است و یک دستش چادر رنگی را دور کمرش نگه داشته. مامان ادامه میدهد جنازه ش و آوردن برام حالا انگار یکی چنگ انداخته دور گلویم ذهنم متمرکز نمیشود برای درک حرف مامان
بابا سر میچرخاند سمت مامان و تشر میزند فریبا اما مامان ساکت نمیشود و فریاد میکشد افرا!… مادرت بمیره افرا!…
یکی دستش را میبرد توی جمجمه ام و مشت میکند درد همه ی رگ و پیام را پر می.کند بعد دستش را بیرون می آورد و می گیرد جلوی صورتم مشتش که باز میشود، خودم را میبینم با افرا و صبا. مامان دارد ضجه میزند و ما سه تا