رمان داغ جلد اول نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: سحر ممبنی
تعداد صفحات: 1842
خلاصه رمان: داستان دختری سرکش به نام محبوبه که علاقه خاصی به کاراته دارد اما در مسابقات ناحیه شکست می خورد و به مسابقات زیرزمینی روی می آورد و جهت کم کردن مشکلات خانواده تصمیم به منشی گری در مطب سهرابی می شود که مبتلا به سرطان است و ..
قسمتی از متن رمان داغ جلد اول
با نگاه به شیرین چشمه ی اشکم جوشید. گفتم دیگه نمی
پرسم بابام کیه نمی پرسم کجا میرید و با کی؟ به چشمهای پر اشک مهری نگاه کردم و گفتم می شنوی؟ نمی پرسم بابام کیه! دیگه برام مهم نیست بذار هر کی می خواد باشه من زندگی خودمو دارم . من خودم در مقابل کسی که می خواد به زور بندازدم تو ماشین و ببره دفاع می کنم… هیچی دیگه نمی خوام حتی پدر همانطور که این حرفها را میزدم صورت مهربان استاد جلوی چشمهایم نقش بست که دست می کشد
زخم هایم را خوب میکند حتی زخم های عمیق قلبم را ! اکی گفت تو این شرایط چی میگی واسه خودت کی خواست به زور ببردت؟ غلط کرد مگه من مردم؟ سعی کردم بلند شوم، زانوهایم را فشردم می خواستم صاف بیاستم و حتی از آن صحنه بگریزم اما جانی برایم نمانده بود. جلوگیری از اشک هایی که چند روز گذشته پشت پلک هایم مانده بودند کار من نبود شانه هایم لرزید اکی و مهری وا رفته تر از آن بودند که حرفی بزنند. مثل وزنه برداری که میخواهد رکورد خودش را بزند سنگین کمر صاف کردم و سلانه به سمت اتاقم رفتم.
تن خرد و خسته ام را روی تخت انداختم به صدای پر آرامش باران گوش دادم و گذاشتم فکر رفتار پوریا توی خیابان حرف های دکتر و حتی دیدن شیرین توی آن وضع را بشوید و خاطرات آن یک ماه کار آبرومند زجر آور را با خودش ببرد. آخرین چیزی که پشت پلک هایم دیدم صورت مهربان استاد ادبیات بود ! انگار بیکار شدن مرا به زندگی برگردانده بود. همه کارهای عقب مانده ام داشت سروسامان می گرفت همه چیزهایی که وقت فکر کردن به آنها را پیدا نمی کردم، دوباره جلوی چشمم قرار گرفتند . صبح وقت بیرون رفتن از خانه