دانلود رمان دختری در غبار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، جنایی، معمایی
نویسنده رمان: فرناز نخعی
تعداد صفحات: 2404
خلاصه رمان: در جشن تولد پریسا قتلی اتفاق میافتد و تمام حاضرین مظنون هستند. کاوه افسر پرونده قبلاً عاشق دختری بوده که تولدش است. در پیگیری پرونده اسرار عجیبی از اعضای فامیل فاش میشود که هرکدام به پیچیدگی پرونده اضافه میکند و مظنونینی غیر از مهمانان تولد هم اضافه میشوند. در میان این ماجراها عاشقانههای دلپذیری هم هست…
قسمتی از متن رمان دختری در غبار
این صدای دلبرانه چطور با روح و روانش بازی میکند! پریسا گفت: اون روز گفتی اگه به کسی نگم اون شب رفتیم تو خونه و چی شد، بهم میگی جریان شغل عموم چیه. من به هیچ کس نگفتم ولی نمیدونم چطوری باید بهت ثابت کنم. میدونم نگفتی. از کجا؟ دیگه قرار نیست تمام اسرار شغلیم رو لو بدم که! بهم میگی جریان بوتیک عموم چیه؟
آره، میگم، ولی باید بهم قول بدی این هم جایی درز نمیکنه. ربطی به پرونده نداره ولی… پریسا قرار نیست به خاطر پیگیری به پرونده، اسرار مردم فاش بشه. این راز عموته، دوست هم نداره کسی بدونه. قول میدم به کسی نگم. . حواست باشه هوس نکنی من رو بپیچونی چون پریسا با حالت یک کودک ذوق زده گفت: باشه. مطمئنی سر قولت می مونی؟ . راستش… نه! کاوه به خنده افتاد. این سادگی کودکانه ی پریسا عجيب برایش آشنا بود.
این درست همان دختری بود که عاشقش شده بود. با همين صداقت خاصش دلش را برده بود و بعد… بدجوری از این دخترک به ظاهر ساده فریب خورده بود! نفس صداداری بیرون داد. . وقتی خودت اطمینان نداری دهنت چفت و بست داره، من چطوری باید بهت اعتماد کنم؟ . خب تو فامیل به کسی نمیگم ولی اگه موضوع خیلی هیجان انگیز باشه، وسوسه میشم به دوستهام بگم. برو خوب فکرهات رو بکن، ببین اگه میتونی به هیچکس نگی، حتی به دوستهات، بهم زنگ بزن. . خب باشه، نمیگم. . مطمئني؟