رمان دختر کوچه درختی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: شیدا شیفته
تعداد صفحات: 1840
خلاصه رمان: طلعت خانوم دنبال یه عروس مناسب برای پسر بزرگشه تا بعد از سی و چند سال مجبور به ازدواجش کنه و کی بهتر از حنای شرو شیطون که هم خوشگله هم کم سنو سال تازه به خاطر شرایط خانواده اش مطمئنا مشکلی با چند همسری شوهرش نخواهد داشت.
قسمتی از متن رمان دختر کوچه درختی
ریحانه ی خودشیرین…..مامان سری تکون داد و به سمت اتاقش رفت روی تخت وا رفتم تو این هیری ویری فقط بابارو کم داشتم. وقتی میومد حکومت نظامی تو خونه حاکم میشد. بدتر از آقاجان هم فقط با من مشکل داشت باز سر آقاجان رو میشد با شیرین زیونی و یاچه خواری شیره مالید ولی برای بابا اصلا کار ساز باید بگم که بیشتر مشکل از خودم بود به زور جواب سوالاشو میدادم چه برسه که براش زبونم بریزم
بحثای اما اون بی توجه به رفتارهای سردم همیشه به سر خونه رو باید به من ربط میداد تا کفرم رو دربیاره تازه همین امروز صبح به حوا دوست دوران دانشگاهم زنگ زده بودم برای جفت و جور کردن کارهام قرار بود فردا بعد از ظهر همو .ببینیم اومدن بابا همه ی برنامه هام رو بهم میریخت. صدای تیک باز و بسته شدن در حیاط و بعد از اون جر و بحث نشون میدادد که بی بی و آقا جان از زیارت اهل قبور برگشتن.
اول هیکل بی بی و بعد اون آقا جان از پله های دالان نمایان
شد. حرف من اینه مگه صدبار نگفتم بخاطر شندره غاز با اینو اون بحث نكن… خوبیت ،نداره از سند و سالت خجالت بکش انقدر پول پرست نباش مرد اقاجان روی پله دوم ایستاد و در حالی که مدام دست راستشو تكون تكون ميداد با اون یکیم کتشو کنار زده و دست به کمر شده بود گفت پول دوست نیستم من خانوم… هی نگو بهم برمیخوره خانوم يكم بفهم پسره فکر کرده بود دوتا پیر بیسواتیم میخواست سرمون رو کلاه بذاره….