دانلود رمان در امتداد باران نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: سارا
تعداد صفحات: 1398
خلاصه رمان: دختری که دزدیده میشه و برده میشه به سعودی اونجا فروخته میشه به یک اقا پسر پولدار غربی . دختری که مرگ خانوادهاش رو به چشم دیده و حالا مجبوره توی کشور غریب زندگی کنه
قسمتی از متن رمان در امتداد باران
بگو بیان داخل دقایقی بعد موشکافانه داشته به مراجعه کننده اش می نگریست که بسیار مضطرب روی مبل سرمه ای روبروی میز او نشسته بود و نمی دانست از کجا شروع کند صورت سفید ش با موهای قرمز مواجی که از کنار شال حریر مشکی اش بیرون زده بود هماهنگی خاصی داشت و کک مک های روی گونه اش حتی از فاصله بین آنها قابل تشخیص بود به نظر بیشتر از بیست سال نداشت به طرز عجیبی حس میکرد قبلا این چهره را دیده نا خود آگاه یاد آن شرلی افتاد و لبخند زد .
سعی کرد برای شروع شدن صحبت به این دختر نگران کمک کند : خانم اشرافی مشکلتون در چه زمینه این ؟ حقوقی ، کیفری ، خانوادگی ثبتی شناسنامه دخترک لبخند پر از استرسی زد و با کمی مکث گفت : راستش آقای وکیل مشکل در اصل مربوط به خواهرم میشه، که یه جورایی به همه این چیزهایی که گفتین مربوط میشه صدرا تعجب نکرد در طی چهار سال گذشته یعنی درست از ابتدای دوران کار آموزی اش یاد گرفته بود که نباید از شنیدن هیچ چیزی در این دفتر تعجب کند – خوب برام بیشتر توضیح بدین .
فکر میکنم اونکه می تونه براتون بیشتر و بهتر توضیح بده خود خواهرمه. البته ! اما چرا خودشون نیومدن ؟ – مشکل همینجاست چشمان کرد و قهوه ای رنگش پشت پرده اشک کدر شد خواهرم تو بیمارستان بستریه . بیمارستان مشکلشون چیه ؟ بیمارستان که نه یه جور آسایشگاه اعصاب و روان متاسفم امیدوارم هر چه زودتر حالش بهتر بشه. خانم اشراقی در حالی که با دستمال ابریشمی سفیدش گوشه چشمش را پاک میکرد آهی کشید و گفت : – ممنون این آرزوی همه ماست !