دانلود رمان در انتهای کوهستان سرد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، تخیلی، ترسناک
نویسنده رمان: معصومه ملایاری
تعداد صفحات: 376
خلاصه رمان: روایتگر زندگی چند شخصیت هست، به تحریر در آورده شده است. آنها عاشق علوم غریبه هستند و برای آموزش این علم نزد جادوگری که داخل یک روستا ساکن هست میروند. شروع داستان از جایی هست که ودیان و دوستش برای پیدا کردن گل ارغوان وحشی وارد یک جنگل میشوند و وقتی باز میگردند. با جنازه استاد رحیم روبرو میشوند.
قسمتی از متن رمان در انتهای کوهستان سرد
برای من که آره. شما دو ساله من پنج سال، دروغه اگر بگیم هیچکس تا به حال به خواسته اش نرسیده. اما این آخریا با این اتفاقا حس میکنم این کارها عاقبت خوشی نداره. بذار این اتفاقا بگذره. ببین با همین آموزش ها چه کارهایی که می تونیم انجام بدیم. اون وقت این طوری پشیمون نمیشی. تقصیر خودتون هم هست که زیاد با این علم خو نگرفتید و یه بازی تلقی کردید.
این جریان تموم شه خودم باهاتون تمرین میکنم. سهند قاشق دیگری را داخل دهان برد و سرش را به معنای تایید تکان داد. یواش بخور خفه نشی. بعدا حرف میزنیم. برم تا غذاها سرد نشده. به سمت پله ها رفت. تاریکی طبقه بالا کمی او را محافظه کار نمود. قدم هایش را محکم برمیداشت. هر لحظه خاطره روز مرگ استاد برایش تداعی میشد. هر باری که از پله ها بالا میرفت حس خفقان داشت احساسی که به وجود آن سایه شوم دامن میزد.
یقینا فکر و خیال های بیهوده بسی بیش نبود و برای دختری که در این ایام اخیر اتفاقات عجیبی و غریبی را تجربه کرده و پشت سر گذاشته بود، طبیعی بود. سریع پله ها را رد کرد. نوری که از زیر در اتاق مهمان بیرون زده بود را دید و از کنار اتاق استاد گذشت. وارد اتاق مهمان شد. سحر طبق معمول روی زمین دراز کشیده و در حال چت کردن بود. سمیرا هم گنجه گوشه اتاق را باز کرده و کلی وسایل و خرت و پرت دورش ریخته بود و هر از گاهی تا کمر داخل گنجه میشد و وسیله ای جدید بیرون می آورد.