دانلود رمان دزدی عاشقانه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز، کلکلی
نویسنده رمان: مبینا
تعداد صفحات: 411
خلاصه رمان: دختری که به خاطر پدرش میره دزدی و گیر یه پسر بداخلاق میفته و……
قسمتی از متن رمان دزدی عاشقانه
نگاهمو دوختم به بابا….به در تکیه داد….داشت سر مخورد دستش که رفت طرف قل*ب*ش قلب منم ریخت …سریع دویدم طرف تو راه چند بار سکندری خوردم تا رسیدم بابام سرخورد و افتاد رو زمین… بابا بابا چیشد…. فقط شنیدم که گفت بدبخت شدم وبیهوش شد درحالی که گریه میکردم گفتم… مامان مامان بیا گریه میکردم و مامانمو صدا میکردم…. مامانم از آشپزخونه اومد بیرون و گفت چیشد…
تا چشمش به بابا خورد ادامه ی حرفشو نگفت ودوید طرف بابا…علی علی پاشو گریه میکرد و بابا رو صدا میزد برگشت طرفمو گفت زنگ بزن آمبولانس… دویدم طرفه خونه وبا آمبولانس تماس گرفتم…الو…الوبفرمایید آقا تو روخدا کمک کنید پدرم حال بده… آروم باشید آدرستون رو بگید…_خیابون……… باشه سریع میایم
تلفن رو گذاشتم رو میز و رفتم پیش بابا بعد چند دقیقه آیفون به صدا دراومد با عجله رفتم درو باز کردم وگفتم
_آقا توروخدا کمک کنید بابام _خانم به اعصابتون مسلط باشید برید کنار رفتن پیش بابا وگذاشتنش رو برانکارد و بردن خواستم باهاشون برم که مامانم گفت… نمیخواد تو بیای _اما مامان منم میخوام بیام _همین که گفتم تو نمیای یه نفر باید پی بابات بمونه پس من میمونم اینو
گفت و رفت…. توحیاط وایستاده بودم دیگه جونی تو پاهام نبود پاهام سر شد و افتادم زمین…چند دقیقه تو همون حالت بودم که بافکری که به ذهنم اومد سریع پاشدم و رفتم تو خونه موبایلمو برداشتم وبه امیر زنگ زدم…