باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان دزد شیطون و پلیس مغرور به قلم Ati_bala با لینک مستقیم

دانلود رمان دزد شیطون و پلیس مغرور نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: طنز، پلیسی، عاشقانه
نویسنده رمان: Ati_bala
تعداد صفحات: 232

رمان دزد شیطون و پلیس مغرور

خلاصه رمان: داستانمون درباره دختریه که به خاطر وضعه مالی و بیماریه برادرش دست به دزدی می زنه و دقیقا یک شب که داشته دزدی می کرده….

قسمتی از متن رمان دزد شیطون و پلیس مغرور

با احساس حرکت دست روی موهام چشم هام رو باز کردم، اتاق روشن شده بود و نورش چشمم رو اذیت می کرد به زحمت چشم هام رو باز کردم که کیهان رو بالای سرم دیدم. سریع نیم خیز شدم و از کیهان فاصله گرفتم که با این کارم دست کیوان رو هوا خشک شد. اخمی کردم و روم رو ازش گرفتم. متنفرم ازش، تازه چند روز بود که از دستش آروم شده بودم. با صداش با نفرت به چشم هاش خیره شدم. آرامم، بلاخره دوری به پایان رسید داریم به آرزومون می رسیم. دیگه دار ی مال خودم می شی! نگاهم رنگ تعجب به خودش گرفت این چی داشت می گفت؟

کیهان لبخندی زد و ادامه داد: آخر این هفته مراسم ازدواج من وتوعه.جان؟ نفهمیدم من با کیهان؟ ازدواج؟ نه این غیر ممکنه! با خشم نگاهش کردم و بلند گفتم : هه، تو پیش خودت چی فکر کردی؟ که من با تو ازدواج می کنم؟ با قیافه ای که کاملا خونسرد بود گفت: خب معلومه عزیزم! تو از اولشم مال خودم بودی، فکر کردی برای چی تو رو آوردم اینجا؟ که زنجیر به دستت ببندم و تو این اتاق تاریک زندانیت کنم؟خنده ی عصبی کردم: من و آوردی؟ یا دزدیدی؟هر طور که دوست دار ی فکر کن. از روی تخت بلند شد و به سمته در رفت و ادامه داد من فقط خواستم بهت خبر بدم تا حداقل واسه ی عروسیمون حاضر باشی.

کاملا متوجه تیکه کلامش شدم. آشغاله عوضی!خوب بخواب عزیزم، که کلی کار رو سرمون ریخته! از اتاق بیرون رفت. همین که در رو بست اشک هام راه خودشون رو پیدا کردن؛ خدایا! این چه مصیبتی بود که رو سر ما نازل کردی؟
زانو هام رو جمع کردم و مثل همیشه بی صدا اشک ریختم تا از خستگی خوابم برد. با عصبانیت مشتی روی میز کوبید حتی فکرش را هم نمی کرد، که آن مرد رذل اینطور از او انتقام بگیرد! سامان سعی در آرام کردن دوستش داشت و از طرفی هم به او حق می داد؛ کم زحمت نکشیده بود برای این پرونده که معلوم نبود کی حل می شود!؟ دستی به موهای خوش حالتش کشید و بی حال خود را روی صندلی انداخت، با صدای سامان نگاهش را به او دوخت: نگران نباش رفیق، ما خواهرت و از اون جهنم نجات میدیم

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستانمون درباره دختریه که به خاطر وضعه مالی و بیماریه برادرش دست به دزدی می زنه و دقیقا یک شب که داشته دزدی می کرده....
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: دزد شیطون و پلیس مغرور
  • ژانر: عاشقانه، پلیسی، طنز
  • نویسنده: Ati_bala
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 232
لینک های دانلود
  • 638 روز پيش
  • admin
  • 1,140 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.