دانلود رمان دکتری تنها و مغرور نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: tina27
تعداد صفحات: 160
خلاصه رمان: همونطور که از اسمش بر میاد پزشکی تو رمانم هست که خیلی مغرور … تنها هم هست … دختری از جنس تموم دخترا با خیلی آرزوها که سعی داره تک تک بهشون برسه …در این بین کسی تو زندگیش وارد میشه ، نه مثل هر وارد شدنی … اتفاقی … خیلی اتفاقی … و این پزشک مغرور …
قسمتی از متن رمان دکتری تنها و مغرور
پام رو روي ترمز می ذارم و به ساختمان رو به روم چشم می دوزم. ساختمانی که یه روز عاشقش بودم و الانم هستم ولی دیگه اونا نیستن. کسایی که براي ورود به اینجا بهم روحیه و امید می دادن. قطره اشکی از چشمم می خواد بجوشه ولی سرم رو بالا می گیرم و چشمام رو تا حد ممکن باز می ذارم که نریزه و موفق هم می شم!
نمی دونم الان می تونم برم داخل یا نه؟! تردیدها رو کنار می ذارم و از ماشینم پیاده می شم؛ البته ماشین من نه، ماشین پدرم بود.
پدرم … و باز هم قطره اشکی که نمی ذارم بریزه! و اینجا همون جاییه که من باید بتونم برم توش. فعلا موقع فکر کردن به گذشته ها نیست. با آرامش قدم برمی دارم و از پله هاي اونجا بالا می رم. توي نگاه اول همه چی برام تکراریه؛ وقتایی که براي دیدن بابا میومدم اینجا، روزایی که از زنگ ورزش مدرسه می زدم و با ذوق و شوق میومدم اینجا، ولی الان … هشت سال از اون روزا داره می گذره و الان من اومدم، ولی نه براي دیدن بابا،
بلکه براي ادامه ي دادن راه بابا! نه به اجبار، بلکه به
خاطر علایق خودم؛ از بچگی عاشق این کار بودم. خانم امري دارید؟ و من تازه با این حرف به خودم میام. صدام رو صاف می کنم و با صداي محکمی می گم. سلام. من با دکتر میبدي کار داشتم. مسئول پذیرش ابرویی بالا انداخت: ولی ایشون فکر نکنم کسی رو بپذیرن!من نیما هستم؛ نسیمِ نیما! به دکتر بفرمایید قبول می کنن. مسئول پذیرش گوشی رو برداشت و بعد از یه صحبت کوتاه به من اجازه ي ورود داد. داخل آسانسور شدم و دکمه ي طبقه ي هفتم رو زدم.