دانلود رمان راز سر به مهر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: ماندانا 70
تعداد صفحات: ۲۳۲
خلاصه رمان: داستان در مورد پسریه که بعد از ۷ سال دوری از کشور و خانواده اش به ایران برمیگرده که البته این بازگشت مثل رفتنش از ایران خیلی مطابق میلش نبوده ، توی بازگشتش مجبور به ملاقات با خانواده و دوستانش میشه و در خلال این دیدار ها اتفاقاتی براش می افته که بعضی از اونها مسیر زندگیش رو تغییر میده
قسمتی از متن رمان راز سر به مهر
سیاوش جان تو رو به روح سپھر یکم زودتر برو پیش حاجی ، یه سلامی یه علیکی اون که رفته نذار چشم انتظار توام بمونه داداشم زخم نشو تو این مصیبت ، عصای دستش باش . اما نشد ، منی که ھمیشه زخم بودم واسه سید خلیل ! سید خلیلی که ھمیشه درد بود به جای مرھم واسه من ! دیگه چه سلام و علیکی .نشد ، زودتر که نشد ھیچ ، دیرتر ھم اومدم سلام و علیک ھم که پیشکش ، انقدری دور وایسادم از مراسم و آدما که نمیشه حتی چھره ی سید خلیل و واضح ببینم ..
اومدم پشت این درخت تنومند و زجه ھای سارا رو میشنوم ، از اولشم سارا سپھر و از من بیشتر
دوست داشت . نگام می افته به سید خلیل ، از دورم معلومه کمرش خم شده ، شایدم خمتر ! اخه یادمه فریادش دمدمای رفتنم ، ھمون روزا که اعتقاد داشت من باعث و بانی مشکلاتم و خودش صالح و پاکھ : سیاوش ! اگه یه روزی من مردم بدون تو دقم دادی ، اگه یه بلایی سرم بیاد بدون مسئولش تویی نھ ھیچ کس دیگه ! کمرمو خم کردی سیاوش !
نھ این کمر خم شده ات بشکنه. سید خلیل که انگار ترسیده و عصبی شده سیاه و سیاه تر میشه حتی نمی تونم ، شایدم نمیخوام کھ بزنم پشت کمرش ، نفسی که رفته رو برگردونم ! وایسادمو نگاھش میکنم که در خونه باز میشه و مامان صورت سیاه شده سید خلیل و میبینھ و دادش سر من بلند میشھ : سیاوش ، سیاوش ! داری چه غلطی میکنی ؟؟؟ دست از سرش بردار ، برو از این خونھ بیرون تا نکشیش ول کن نیستی …
