رمان راز ماه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، فانتزی
نویسنده رمان: ریحانه نیاکام
تعداد صفحات: 559
خلاصه رمان: دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی مهتا و اتفاقای عجیب غریبی که برای این مرد اتفاق میفته زندگی معمولی مهتا رو به جایی میکشونه که بفهمه واقعا کیه و…
قسمتی از متن رمان راز ماه
سریع به سمت اتاقم قدم تند کردم و در را پشت سرم بستم و قفل نمودم کیفم را روی زمین انداختم و جلوی در اور ایستادم . دستانم را روی میز دراور ستون کردم و سرم را پایین انداختم. موهای پریشانم آبشاروار به پایین ریخته بود و عملا جایی را نمی دیدم . اریک که بود؟ این سؤال چون تابلوی اعلانات بزرگی ذهنم را درگیر خود ساخته بود .
هیچ وقت به قصه ی جن و پری اعتقاد ،نداشتم ولی الان اریک و ح الات و رفتارهایش را هیچ جوره نمیتوانستم در مغزم حلاجی کنم
هیچ راهی برای توجیح او و کارهایش به عقلم نمی رسید، الا اینکه ربطش بدهم به نیروهای ماوراء الطبیعه و قصه های خرافی قدیمی سر بلند کردم و در آیینه به خودم خیره گشتم . این چه دردسری بود خودت و دچارش کردی دختر؟ حالا دیگر حتی نمیتوانستم عذرش را بخواهم شک میکرد به اینکه چه چیزهایی از او شنیده ام و اگر انسان خلافکار و شری باشد تلافی اش را به بدترین نحو سرم در می آورد . کشو را باز کردم و چشمم همان تاپ و شلوارک لیمویی رنگ را
گرفت.
حوله را برداشتم و به طرف حمام داخل اتاقم رفتم…اگه خواستی همه چیزو واست توضیح بدم بهتره در همین حالتی که هستی ازم سؤال کنی .با تعجب سر بلند کردم .چی؟ کدوم حالت؟! هر دو دستش را از طرفین روی تاج کاناپه باز کرده بود و پاهایش روی پای دیگرش قرار داده بود…. همین طوری … بهترین حالت اعتراف گرفتن از به پسرها فورا ایستادم و ناشیانه سعی داشتم بحث بینمون را تغییر بدم…بمون تا لباسم و عوض کنم و بیام