دانلود رمان راز پیاله ی گل مرغی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: زهره گروهی
تعداد صفحات: ۴۴۵
خلاصه رمان: این کتاب روایت داستانی‌ست عاشقانه و آرزوهایی بزرگ که با سنگ اندازی‌ها و کینه‌توزی‌های خانوادگی نابود می‌شود و انتقامی کهنه، که سال‌ها سایه‌ی شومش را بر زندگی آن‌ها انداخته و بذر حسرت و نفرت را در دل‌هایشان نشانده. اشخاصی که حتی دیگر وجود ندارند هنوز سرنوشت‌شان را رقم می‌زنند و باعث تباهی‌شان می‌شوند!
قسمتی از متن رمان راز پیاله ی گل مرغی
وقتی ابوالفضل با سردرگمی به او پیوست، به اتفاق سمت خیابان بابا افضل راه افتادند. داری میری پیش دائیت، به سلامتی … میخواین قرار عقد و عروسی بذارین؟ مگه تو فضولی، باید از همه چیز سر در بیاری؟
آخه اون کت شلواری که تو عروسی معصومه پوشیدم
عاریه بود، میخوام ببینم وقت دارم پولامو جمع کنم کت
و شلوار بخرم؟ ابوالفضل با پوزخند گفت :تو آدم نمیشی، دِم دهنهی بازار نگهدار! میخوای منم باهات بیام؟
لازم نکرده، برو پی کارت! محسن نگاه تمسخرآمیزی به او کرد و به سرعت ازآنجا دور شد. ابوالفضل چند لحظه ای ایستاد و رفتنش را تماشا کرد که دوباره به یاد آورد باید برای تعللش جواب پس بدهد. دلش چنگ چنگ میشد و توی سرش منگ بود، در شلوغ ِی بازار گم شده بود و عطِر گل و گلاب به مشامش میرسید، یک آن بوی کلوچه ی کاشان با عطر روغن حیوانیش، او را به خود آورد و با دیدن سینی های با کلوچه دلش ضعف رفت ولی االان وقت شیرین کرد کامش نبود چون دردی بزرگ در دل داشت.
