دانلود رمان رحیل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: ن فردین فر
تعداد صفحات: 2508
خلاصه رمان: رحیل داستانی با الهام از واقعیت قصه ی راحیل قصه علاء قصه ی درد های پنهان و رازهای مگو قصه ای شاید از دل زندگی خودمان
قسمتی از متن رمان رحیل
تلالو غم چشمانش ماتم کرد.غمی که انگار مسری بود.هوای قلبم خزان شد و لب هایم بی اختیار به پایین کش آمد. هم زمان در سرم تکاپو به پا شده بود برای فهم علت بروز این غم ناگهان.همانطور سوالی نگاهش می کردم که دیدم به سمتم آمد. تازه متوجه ظاهرش شدم که آن هم متفاوت از همیشه بود. اصلا علای روز اول دانشگاه با علای قبل و بعد از آن متفاوت بود.یک علای جدید بود انگار.یک علای غریبه.
حتی غریبه تر از اویی که پس از سال ها دیدمش .غمی در چشمانش بود که هرگز برایم تکرار نشد. نزدیکم که شد چشمانم از سر تا پایش را از نظر گذراند …موهایش به قدر بند انگشت بلند شده و به ضرب و زور به یک سمت مایل شده بود. پیراهن سفید مردانه و شلوار پارچه ای مشکی سن و سالش را بیشتر از آنچه که باید وقد وقامتش را بلند تر از آنچه بود نشان می داد. در کل این علای جدید در نظرم جذابیت بیشتری داشت.
مخصوصا با آن نگاه جدی که قبلتر روی صورتش ندیده بودم. همانطور در سکوت نگاهش می کردم که سر به سمتم مایل کرد انگار که بخواهد رازی مگو در گوشم بگوید سرش را به سرم نزدیک کرد اما همان لحظه صدای مامان ماهی باعث شد به سرعت عقب بکشد و پوف کلافه ای بگوید اللهم صل على محمد و آل محمد … بچه ها بیاید از زیر قرآن ردتون کنم که انشاالله قرآن خودش حافظ و نگهدارتون باشه اصلا نفهمیدم کی و چطور از زیر قرآن عبور کردم بس که حواسم به آن جوان غرق در دریای غم بود.
می ترسیدم کسی به دادش نرسد و واقعا از دست برود حتی متوجه نبودم به چه شکل کفش هایم را پا زدم و با چه لفظی با مامان ماهی خداحافظی کرده دنبال او که با گام های بلند به سمت درب حیاط می رفت دویدم…