باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان رخساره به قلم هانی زند با لینک مستقیم

دانلود رمان رخساره نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: هانی زند
تعداد صفحات: 1700

رمان رخساره

خلاصه رمان: نگاهش را با لبخند از جایگاه عروس و داماد گرفت و دکمهٔ کت خوش‌دوخت و اسپرتش را بست. با دقت اطراف را از نظر گذراند. همه‌چیز مرتب بود. به‌قاعده و طبق اصول. بیخود نبود تک‌تک تاریخ‌های چند‌ماه آینده‌اش هم برای مراسم عروسی رزرو شده بود. حالا تالار پذیرایی‌اش حسابی اسم و رسم در کرده بود. تذکری به یکی از پیشخدمت‌ ها داد و جلوتر رفت. امشب مراسم خاصی بود. برای عروسی خواهر دوست قدیمی‌اش حسابی سنگ تمام گذاشته بود. همه چیز باید به نحو احسن انجام می‌شد.

قسمتی از متن رمان رخساره

گفت و با همین جواب بی ربطش به چاوش فهماند که تمایلی برای ادامه این بحث بی انتها را ندارد. یک چیزی این وسط بود که چاوش آن را نمیفهمید. گرچه دیگر اهمیتی هم نداشت وقتی عروسش را امشب به خانه اش میبرد. یعنی نمیخوان دنبالش بگردن؟ دنبال چی بگردن؟ دنبال یه گیس بریده بی آبرو؟ شک نداشت که اگر چشمش به چشم سعید میخورد گردنش را بدون فوت وقت میشکست. سعید مردک احمق دلیلی برای باز کردن در به روی رسول توسلی آن هم در این شب جهنمی نداشت.

رسول قدمی پس و پیش برداشت و نگاهش را اطراف باغ گرداند. چه قدر اصرار کردم برای این که عروسی اینجا باشه تو باغ تو…چاوش متحیر پرسید. رسول نشنید. اصلاً در این حال و هوا نبود. گفتم چاوش مثل برادرته ساره کی بیشتر از برادر برای خواهر خوشحال میشه؟ چاوش لبهایش را روی هم فشرد. حالش از لفظ برادری به هم میخورد. با هیچ کدام از توسلی ها نه نسبتی داشت نه تا آخر عمر به دنبال نسبتی میگشت… با هیچ کدام به غیر از ساره…

که از همین الان دیگر او را توسلی نمی دانست. اصلاً ساره وثوق بودن بیشتر به دخترک چشم آبی می آمد. تو خوشحال نبودی که عروسی ساره اینجا بود؟ اگر رسول را نمیشناخت امشب میتوانست به دیوانگی اش شهادت دهد. حرفهایش سر و ته و مفهوم نداشت. هان؟ چاوش؟از روی نیمکت بلند شد. تو چته رسول؟ نمیشناختمت میگفتم دیونه ای نصفه شبی اومدی بپرسی من خوشحال بودم یا نه؟ من میخوام بگردم دنبال دختر عموم چاوش کمک میخوام

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نگاهش را با لبخند از جایگاه عروس و داماد گرفت و دکمهٔ کت خوش‌دوخت و اسپرتش را بست. با دقت اطراف را از نظر گذراند. همه‌چیز مرتب بود. به‌قاعده و طبق اصول. بیخود نبود تک‌تک تاریخ‌های چند‌ماه آینده‌اش هم برای مراسم عروسی رزرو شده بود. حالا تالار پذیرایی‌اش حسابی اسم و رسم در کرده بود. تذکری به یکی از پیشخدمت‌ ها داد و جلوتر رفت. امشب مراسم خاصی بود. برای عروسی خواهر دوست قدیمی‌اش حسابی سنگ تمام گذاشته بود. همه چیز باید به نحو احسن انجام می‌شد.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رخساره
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: هانی زند
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 1700
  • منبع تایپ: باغ استور
  • برچسب ها:
  • 173 روز پيش
  • admin
  • 682 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.