دانلود رمان رز خونی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، درام، تخیلی
نویسنده رمان: rose
تعداد صفحات: 1467
خلاصه رمان: رز تنها دختریه که می تونه از آلفاهای غالب حامله بشه و کلا دوتا آلفای غالب تو این دنیا وجود داره
دوقلوهای یین و یانگ لوکاس و کارلوس گرگ های آلفایی که همه از دیدنشون به وحشت میوفتن دوقلوهایی که نیاز به وارث دارن اونم وارثی که از وجود جفتشون باش رز ساده بدون اینکه بخواد وارد دنیای سه نفره میشه اما باید ببینیم می تونه همزمان با…
قسمتی از متن رمان رز خونی
حتما تا الان کلی نگرانم شدن کارلوس قلوپی از قهوه تلخش خورد فک نکنم حتی فهمیده باشن دیشب چه بلایی سرت اومده لبای رز لرزیدن : من…… کارلوس: نیاز نیست چیزیو به من توضیح بدی بخور باید جون داشته باشی رز سرشو بلند کرد جون داشته باشم ؟!؟!؟؟ واسه چی؟؟!؟! کارلوس نیشخند سرد و ترسناکی زد و جوابشو نداد رز آب دهنشو قورت داد برادرتون دیشب منو نجات داد!؟؟!؟!؟ کارلوس : اره
رز : الان کجان؟!؟!؟ کارلوس: باید تو باشگاه باش رز : دیشب وقتی منو پیدا کردن چیز عجیبی ندیدن؟!؟!؟ کارلوس هومی کشید مثلا چه چیز عجیبی؟!؟؟! رز با استرس پارچه لباسشو تو دستش فشرد .گرگ کارلوس کمی سرشو خم کرد چشماش حالت شیطانی به خودشون گرفته بودن به گرگ؟!؟! تو همچین قسمتی از شهر؟؟؟؟! رز سرشو تکون داد: ببخشید من فک کنم بخاطر اتفاق دیشب یکم گیج شده بودم نمی فهمم چی میگم حتما توهم زدم کارلوس : قهونو بخور سرد شد
رز دست برد و فنجون زیبارو برداشت نفس عمیقی کشید بوی خوبی می داد
با تعجب و کنجکاوی فنجونو تو دستش چرخوند انگار به اثر هنری خاص بود کارلوس : مواظب باش فقط چهارتا ازش تو دنیا هست رز بهت زده بهش نگاه کرد سریع دستشو پایین برد تا فنجونو سر جاش بزاره همچین چیز گرون قیمتی نباید دست ادمی مثل اون باش بخاطر یهویی بودن کارش فنجون از دستش سر خورد قهوه روی لباس و پاهاش ریخت جیغ آرومی کشید و سریع بلند شد خداروشکر قهوه خیلی داغ نبود بهت زده به گندی که زده بود خیره شد کارلوس با اخمای توهم و نگرانی عقب کشیدش : سوختی؟!؟؟!