دانلود رمان رز سیاه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی
نویسنده رمان: پردیس نیک کام
تعداد صفحات: ۱۶۰۷
خلاصه رمان: رزسیاه قسمتی از داستان پر درد دختری از جنس مهر را به قلم میکشد. تا ثابت کند قلب های مهربان نیز میتوانند از درد سیاه و پر از نفرت شوند.
قسمتی از متن رمان رز سیاه
دستی به موهام کشیدم و دوباره خودمو توی آیینه نگاه کردم. همه چی مرتب بود دستی به دامنم کشیدم و از آیینه دل کندم. از اتاق خارج شدم دیرم شده بود. پا تند کردم و از پله ها پایین رفتم و وارد سالن غذا خوری شدم نگاهی به ساعتم انداختم و بلند سالم کردم. 10:8 مامان- سلام به روی ماهت دخترم بیا بشین صبحانتو بخور که دیرت نشه به روی مامان لبخند زدم و پشت میز نشستم و درجوابش گفتم:
راستشو بخوایین دیرم شده بابا با لحن ارومی گفت:
چشم عجله نکن دخترم صبحانتو کامل بخور…. سرمو که بلند کردم با نهال چشم تو چشم شدم چشمکی از روی شیطنت زد و. با لبخند جوابش رو دادم . مامان-رکسانا بیدار نشده? کمی از آب پرتقالم رو خوردم و شانه ایی بالا انداختم. دانیال- صبحانتو بخور مامان جان. رکسانا همیشه بی نظمه! با چشمای ریز شده دانیال رو نگاه کردم و لیوانم رو روی میز گذاشتم.
باز هم بحث همیشگی نمیدونم کی میخواستن به این کدورت پایان بدن. رکسانا سالم ارومی داد و پشت مید نشست مثله همیشه شیک عطر خوشبوش مشامم رو پر کرد اسمش رو زیر لب زمزمه کردم ویکتوریا رکسانا همیشه از این عطر استفاده میکرد بوی خوبی داشت. اروم از جام بلند شدم و به سمت بابا رفتم گونشو بوسیدم و این کارو برای مامان هم انجام دادم و با خداحافظی بلندی از سالن خراج شدم اما با صدای رکسانا متوقف شدم.