دانلود رمان زخمی سنت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: هاله نژاد صاحبی
تعداد صفحات: 1060
خلاصه رمان: پشت در اتاق نشست و زانوهایش را در دست گرفت. به حدی سرگیجه داشت که گمان میکرد کره زمین از جو خارج شده و دیگر چیزی به نام جاذبه وجود ندارد پلک های خشک و خستهاش را روی هم فشرد و سرش را به در چوبی اتاقش تکیه داد. تن همیشه سردش، از همیشه سردتر بود و معده گرسنهاش شدیدا میسوخت. اما ذرهای برایش اهمیت نداشت. آنقدر در این مدت درد روحی کشیده بود که دیگر درد جسم، برایش شوخی بیش نبود.
قسمتی از متن رمان زخمی سنت
نگایه به تصویرش در آینه انداخت و ناخواسته آرام خندید.
چند ساعت خوابش عمیق بوده که سمت آنقدر در همین چپ صورتش که مماس با بالشت بود، کاملا رسخ و چرکیده شده بود. دسیب روی رد بالشت کشید و با همان لبخند ملایم از
توالت خارج شد. نگایه به در بسته اتاق لهراسب انداخت و پاور خانه رفت تا مزاحم خواب او نشود.
مریم صدایش را پایین تر آورد و آرام زمزمه کرد: پریماه جان، من جای مادرت… حرفمو بد نخونی ها اما… دل بده به دل لهراسب. مرده، چشم کف پاش آقاست! حسابش زمین تا آسمون با مردای فامیل فرق داره. نون و نمک حالیشه، ناموس می فهمه. سپس مکثی کرد و با ترس ادامه داد: پریماه نکنه قفل بزنی به دلت و بالشتت و جدا کنی مادر! گذشته ها گذشته. هرچی بوده رو از فکرت بنداز دور نور چشمم. این که چی شده و چی گذشته مهم نیست!
مهم اینه که اون الان مرد توعه! غرور و چادر روی سرته! رو برنگردونی ازش که گناه کرديا…سپس با دو دلی خندید و گفت: بعدشم کی گفته آدم فقط یه بار دل میبنده؟ اصلا به نظرم عشق اول پر از خامیه… پر از ناپختگی و اشتباه! شاید تو ذهنت بمونه ها اما اون اشتباه ها میشن خار به دلت! ولی عشق دوم نه… خامی و ناپختگی نداره… قشنگ جا افتاده. همچين عين دمپختک وسط ظهر تابستونی به دلت میچسبه که تا عمر داری یادت نمیره.