دانلود رمان زروان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_طنز
نویسنده رمان: م. مطلق
تعداد صفحات: 276
خلاصه رمان: نازگل دختر زحمت کشی ای که باید خرج خواهراشو و مادرشو بده و میره خونه ی مردی به اسم طاها فرداد برای پرستاری بچه هاش که اتفاق هایی براش میافته …
قسمتی از متن رمان زروان
خدایا مادرم رو گذاشتی و ازش اسکن گرفتی و اسمشو گذاشتی نازگل حبیبی ؟ راستی … امشب تولدش بود .. باید کادو میدادم ؟ تبریک چی ؟ باید عصبانی میشدم که بی اجازه خواهراشو آورده خونم ؟ ! باید از خودم عصبانی میشدم ؟؟ که بدون اینکه بدونم خانواده ش کین و چین و کجان .. دارم وابسته ش میشم ؟ بچه هام وابستش شدن ! و نمیدونن که خانواده ش کین ! روزنامه ای که سه دفعه س بازش میکنم و هیچ چیز جذابی نمیبینم رو برمیدارم کی به کیه ؟ بذار بازش کنم !
راستی موهاشو رنگ کرده بود ؟؟؟ موهاش چقدر کوتاهه ! چشمای مشکیش برق میزد و لبش هي هي هي هي .. طاها ! به خودت بیا ! حالا که چی ؟ با چی دیدیش ! کلی زن دیدی این شکلی ! ولی اینجوری نمیشد . از جام اروم بلند شدم و رفتم تو اتاقم جعبه سیگار کنت نعنایمو برداشتم و یکی دوتا نخ بیرون کشیدم و یکیش رو گوشه ی لبم گذاشتم و روشنش کردم . معتاد چشمات شدم به ردیه بیمار ! صدای جیغ و داد بچه ها از بیرون میومد گلی گلی جونم .. گل گلی نازگلی گلم گل .گلی چشمام تار شد .
درد من این قلب لعنتی بود گلی جون گلی جونشون ! اگه پدرم نازم میکرد .. اگه برادرام نمیزدن منو اگه خواهرام رد چاقو روم نمیکشیدن اگه برادر های دو قلوم منو توی بازی هاشون راه میدادن اگه زنم پابند بچه ها و زندگیش بود مگه من سر یک ماه و نیم به تو وابسته میشدم ؟؟؟ مگه اصلا به خودم اجازه میدادم ؟؟؟ منم نمیخوام نمیخوامش ، من بی تو من بی تو مگه چی بودم ؟؟ مگه الانم من توام ؟