دانلود رمان زندگی زناشویی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: نیلوفر قائمی
تعداد صفحات: ۳۲۶
خلاصه رمان: نورسا دختر جوانی هست که بنا بر دلایلی در سن کودکی به عقد پسر عموی جوون خود درمیاد و مسئول و ولی تام نورسا ،آریان میشه آریان از نورسا مثل خواهر کوچکتر خودش مراقبت میکنه تا اینکه به مرور عاشق نورسای تازه نوجوان شده، میشه و این عشق آغازی فصلی جدید و هیجان انگیز و غیر قابل پیش بینی برای هر یک از این دو نفر در دو وادی جداگانه ،بود تا اینکه نورسا…
قسمتی از متن رمان زندگی زناشویی
با حرص و عصبانیت و خشم کفش پاشنه بلندمو در آوردم پرت کردم طرفش،جا خالی نداده بود خورده
بود وسط ملاج بی مغزش و با حرص جیغ زدم:سر من داد نزن معلم دوزاری فهمیدی ؟ یک و هشتاد و خرده
از جاش بلند شد، قدش تقریبا ای بود، هیکل عضلانی و روفرمی داشت یه ً تیشرت سفید و شلوارک مشکی که مارک ریبوک روش فخر می فروخت هم پاش بود، با دو تا قدم رسید بهم فکر کرد حالا میترسم عقب میکشم،
هان؟ رم کردی؟ یوخ بابا چخه گوشت نیست یه پاره استخوونش کردی رفته.با حرص چشم تو چشمم نگاه میکرد و با دندون قروچه گفت: اتفاقاً سگ که میشم دنبال استخوونم.اون یکی لنگه کفشمم از پام درآوردم بدون اینکه نگاه از نگاهش بردارم پرت کردم یه گوشه و گفتم: برو برام بیار. رنگش کبود شد و سر تکون داد و گفتم: هان؟ هاااان؟ سگ مگه نشدی، سگا عاشق این بازین. دستشو بلند کرد با سرتقی گفتم: بزن فکر کردی ….
واقعاً زد، صورتم سوخت برق از سرم پرید لعنتی چه دست سنگینی داره مرتیکه ! منم معطل نکردم با لگد کوبوندم زیر دلش که از درد زانو زد جلوی پام و با دستش دو طرف شکمشو احاطه کرده بود و نفسشو به سختی حبس کرده بود، زدم رو شونه اشو گفتم: