دانلود رمان زیبا و ملعون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: اسکات فیتز جرالد
تعداد صفحات: 499
خلاصه رمان: زیبا و ملعون دومین رمان اف. اسکات فیتز جرالد نویسندهٔ شهیر آمریکایی است که برای اولین بار در تاریخ ۱۹۲۲ توسط مؤسسه انتشاراتی اسکریبنر به چاپ رسید. «زیبا و ملعون» ۳ بخش اصلی دارد که به نامهای «کتاب اول»، «کتاب دوم» و «کتاب سوم» نامگذاری شدهاند. هر بخش هم خود به ۳ بخش دیگر تقسیم میشود
قسمتی از متن رمان زیبا و ملعون
در سرتاسر آن مسیر طولانی ، در دل تاریکی فزاینده شفق ، گلوریا در گوشه ماشین چندک زده بود ، و سکوتش هر از گاه با آهی خشک ، از سر تنهایی ، شکسته می شد . آنتونی از شیشه ماشین به بیرون خیره شد ، و ذهنش با بی حوصلگی و اکراه پیرامون اهمیت هر دم متغیر آنچه رخ داده بود می گشت . یک جای کار اشتباه بود آن فریاد آخر گلوریا ، بعد از ماجرای ایستگاه ، در ذهن آنتونی پژواک می یافت و با تشویشی بی مورد به قلبش می رسید . حتماً حق با آنتونی بود . اما گلوریا در آن لحظات موجودی کوچک و رقت انگیز به نظر می رسید…
در هم شکسته و بی روحیه ، و فشار تحقیری که در حقش روا شده بود از حد تحملش خارج بود . آستین های پیراهن زنانه اش پاره شده بود ؛ از سایبانش اثری نبود ، آن را روی همان سکو جا گذاشته بود . آنتونی یادش آمد که پیراهن او نـو بـود ، و گلوریا همان روز صبح خیلی به آن پیراهن مباهات میکرد ، همان موقع که از خانه خارج شده بودند … . به این فکر افتاد که نکند از آشنایانشان کسی شاهد آن برخورد بوده باشد و بعد صحنه گریه کردن او دوباره و دوباره در ذهنش زنده شد ؛هرچی تو وجودم باقی مونده ، می میره ….
همین موضوع آنتونی را گیج و لحظه به لحظه نگرانتر کرد . آن صحنه با گلوریایی که حال گوشه ماشین کنجاله شده بود کاملا همخوانی داشت – دختری که دیگر آن گلوریای مغرور نبود ، یعنی با هیچ یک از ابعاد شخصیت گلوریا که او تا به حال شناخته بود همخوانی نداشت . از خودش پرسید یعنی ممکن است . در عین آنکه باورش نمی شد گلوریا دیگر او را دوست نداشته باشد البته این باورنکردنی بود هیچ مشخص نبود که گلوریا بـدون جـارت ، بدون استقلال ، بدون اعتمادبه نفس و شجاعت زنانه اش….