دانلود رمان زیرک نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی
نویسنده رمان: مریم.ج
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: سرگرد فاطیما واتسون پلیس بین المللی انگلیس طی یک عملیات سری ومهم خود را پسری به نام عرفان محبی جازده ودر ایران وارد باند کوسه ماهی می شودو…… پلیسی…عشقولانه..پایان خوش.
قسمتی از متن رمان زیرک
همین طور تا طبقه ی سوم رو گشتم تا رسیدم به پشت بوم یه پسر جوون با یه دختر بچه که داره گریه می کنه! اسلحه ی پسر روی شقیقه های دختر بود دخترم های های گریه می کرد … آروم خشاب اسلحه مو خالی کردم رفتم پشت سر پسره! پسره با یه جهت برگشت … اسلحه هامون رو به روی هم بود ولی اون سریع اسلحه رو گذاشت روی گردن دختره و گفت اسلحه تو بذار وگرنه می کشمش! پیش بینی می کردم که این کارو بکنه پس آروم گفتم :
باشه باشه بیا گذاشتم! آروم اسلحه مو گذاشتم روی زمین با پا هولش دادن به طرف پسره! رفتم نزدیک دختر بچه نشستم و پسره گفت : من هیچی ازتون نمی خوام فقط من و سوزان با هم از اینجا بریم با هم آخه چرا نمی ذارین ما هم دیگرو دوست داریم لعنتی … و سریع نگاهش رو از من گرفت و با تعارفِ مامان رفتن طرف آشپزخونه.شونه هام رو بالا انداختم و برگشتم توی اتاق و رو به کامران گفتم:
– تو می خوای بری، برو. بقیه کارها جابه جا کردن چیزهای کوچیکه، بابا میاد باهم از پسش برمیایم.
کامران از ته دل ذوق کرد و حتی یه تعارف کوچیک هم نکرد و گفت: پس من می رم، کاری داشتی باهام تماس بگیر. و خداحافظی کرد و رفت. از این فرصت که مامان با خانوم خطیبی سرگرمه استفاده کردم و رفتم سر وقت وسایل های خودم و کارتون کتاب هام رو گرفتم و بردم توی اتاقی که برای خودم مشخص کرده بودم و در اتاق رو هم باز گذاشتم تا اگه مامان صدام کرد بشنوم.