دانلود رمان زیر باران نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: زهرا ارجمندنیا
تعداد صفحات: 515
خلاصه رمان: یه دختر با احساسات لطیف و پر از حس زندگی مغرور و خوش قلب.. یه پسر با قلب سنگی و غرور بیش از حد… همراه با جذبه ی منحصر به فرد…تقابل دو آدم متفاوت…شروع عشق…شروع دلدادگی..آدمایی که بلدن حرف دلشون و بزنن…بلدن عاشقی کنن ….بلدن غرورشون و مقابل احساسشون به زانو دربیارن..داستان عاشقانه ای از جنس شیدایی…با تفسیر کامل احساسات…
قسمتی از متن رمان زیر باران
گریم شدیدتر شد و یاد لحظاتی که گذرونده بودم تنم و لرزوند و با دو زانو افتادم رو زمین امیر سام سریع جلوم نشست: آروم باش گلم داری میلرزی خواست دستشو بیاره طرفم که خودمو سریع کشیدم کنار از تماس هر مردی با خودم میترسیدم فهمید چی شده که بغضش بیشتر شد و گفت : همین جا وایستا برم ماشین و بیارم هیچی نگفتم و سعی کردم لرزش بدنم و کنترل کنم و صدای گریمو خفه حالم افتضاح بود و فقط امید رسیدن به خونه منو سر پا نگه داشته بود…
نفهمیدم چطور امیرسام بلندم کرد و منو نشوند تو ماشین و کی به جلوی خونه رسیدیم فقط یادمه تو کل مسیر گریه کردم و لرزیدم از بلایی که داشت سرم میومد جلوی خونه به کمک امیرسام از ماشین پیاده شدم و وارد حیاط شدم باران : دیگه برو نگاه متعجب امیر روم بود: با این حال و روز تو کجا برم ؟ نگاهش کردم پر از بغض و درد : اون موقع که از من غافل بودی فکرشو نکردی حالا به دردم نمیخوره
نمیخوام ماهان ببینتت همین حالا برو و خودت جریان این خواستگاری مسخره رو منتفی کن امیر : باران ؟ بغض تو صداش هم نتونست دلم و نرم کنه باران : برو امیر دیدن تو وهرکسی که به این شب لعنتی ربط پیدا کنه برام عذابه نگاهم کرد نگران و پر ازعشق و با غم گفت: منو ببخش عشقم و جلوی چشمای من ازم دور شد و از خونه خارج شد چشمام و با درد بستم و تن خستمو به خونه رسوندم…