دانلود رمان زیر بارون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_اجتماعی
نویسنده رمان: گلشن ارا
تعداد صفحات: 232
خلاصه رمان: روی پله های جلوی خانه نشسته بودم و باران مثل شلاقی بیرحم به صورتم میزد ، مسخ شده بودم و توان حرکت نداشتم ، مغزم کار نمیکرد البته خیلی وقت بود که از کار افتاده بود ، احساس میکردم همه سلول های مغزم یخ زده و از کار افتاده
قسمتی از متن رمان زیر بارون
نگاهمو دور سالن چرخواندم تا ببینم شازدمون کجاست : دیدم در جمع مردانه ای ایستاده ولی داره منو نگاه میکنه … سعی کردم هول نکنم خیلی خونسرد لبخندی بهش زدم و دوباره رومو به سمت شیوا بر گرداندم … ظاهرم خونسرد بود ولی تو دلم انگار داشتند لباس میشستند … شیوا _ واه … واه نگاه کن ترو خدا بعضی ها چی فکر میکنن با این لباس پوشیدنشون … یکی نیست بگه همون اروپائیهاشونم دیگه اینطوری لباس نمیپوشن که شما میپوشین … به سمتی که شیوا نگاه میکرد نگاه کردم راست میگفت.
واقعا افتضاح بود …. شیوا…این دختر و میبینی 3 سال استرالیا زندگی کرده رفته بود درس بخونه ولی نصفه ولش کرد …. حالا حرف که میزنه نصف حرفهاش اینگلیسیه نصف فارسی … چند بار میخواستم بهش بگم بابا بی انصاف من که خودم کلا اینگلیس بدنیا اومدم تمام عمرم اونجا زندگی کردم یک کلمه اینگلیسی نمی پرونم و مثل تو هم لباس نمیپوشم تو دیگه خیلی تو بری … شیوا اره …. چرا ؟؟ !! _ عالی حرف میزنی انگار که تو ناف تهرون بزرگ شده شیوا _ اره … امیر علیم همینطوره ….. چشمام داشت چهار تا میشد …. اذیت نکن !!!
شیوا _ بجان همین امیر علی !!! اگه دروغ بگم الهی بیوفته بمیره تو دلم گفتم زبونتو گاز بگیر دختر … خدا نکنه … پس چه جوریه حتی ته لحجه هم ندارین … شیوا _ اوه خانواده ما اینقدر رو این مسائل حساسن که نگو … همش تو گوشمون خوندن که همیشه یادمون باشه اصلیتمون از کجاست و چی هستیم … من که اگه به اوکی تو خونه میپروندم مامانم دیگه میخواست منو بکشه … همش میگن بدمون میاد مثل این تازه بدوران رسیده های غرب زده رفتار کنین ….. عالیه که ….. خیلی از طرز فکرشون خوشم اومد.