دانلود رمان سالهای بی کسی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجباری
نویسنده رمان: مریم جعفری
تعداد صفحات: 289
خلاصه رمان: فروغ دختر ته تغری خانواده ای سنتی است او که بسیار شیطان و شلوغ است به اصرار خانواده مجبور می شود با یکی از پسران بازاری پولدار که تمام زندگی اش تحت سلطه مادرش بوده نامزد کند اما با مرگ یکی از بستگان نامزدش به او تهمت بد قدمی می زنند و نامزدی ان ها به هم می خورد افسردگی فروغ به علت طرد شدنش شدت می گیرد و خانواده که خود را مقصر این کار می دانند شروع به محبت بیش از حد به فروغ می کنند در این حال برخورد های فروغ برادر شوهر خواهرش به نام کیانوش که جوانی بد نام ولی بسیار ثروتمند بود باعث ایجاد علاقه ای شدید بین ان ها می شود تا این که کیانوش به خواستگاری فروغ می رود…
قسمتی از متن رمان سالهای بی کسی
مادر داماد اهانی گفت که هزار معنی داشت. درست مثل اینکه گفته باشد بگو کلفت دیگه. باجی با سینی چای وارد شد و کنار من نشست. یکی از مهمان ها که ظاهرا خواهر داماد بود خطاب به من گفت عروس خانم چقدر هم خجالتی هستی! سر تو بلند کن روی ماهتو ببینیم.
باجی با زبان گرمی گفت از بس با حیاست. به خدا خانم توی بچه های این خانواده فروغ خانم برای من یه چیز دیگه است.خواهر داماد که به نظر کلفت گو می امد گفت
اگه غیر از این بود که ما اینجا نبودیم . به صورت مادر نگریستم او هم مثل من از این کلفت گویی رنجیده بود. دلم خنک شد. ناخوداگاه لبخند کمر رنگی بر لبانم نقش بست . با خود گفتم با این که اونا پول دار و خانواده دارن اما ما هم چیزی از اونا کم نداریم. سکوت بینمان را مادر شکست و پرسید اقا زاده چندتا خواهر دارن ؟ مادر داماد گفت چهار تا زنده باشن جونشون واسه هم در میره.خواهرا هم دلشون برا این دوتا برادر ضعف میره.
به جاری اینده ام نگریستم رنگ به رو نداشت و از فرط لاغری داشت میمرد و انگار به زور لبخند میزد تا تأییدی بر سخنان مادر شوهرش باشد. برای لحظاتی بر خود بالیدم چون از او خوشگل تر بودم . هر چند که اگر او هم کمی چاق تر بود چیزی از زیبایی کم نداشت. مادر داماد هم که یک بند در حال تعریف بود. فروغ خانم بچه اخره ساسان منم بچه اخره . باور کنین خانم. جون منه و ساسان. اونقدر بهش وابسته ام و انقدر بهم وابسته است که میگه مادر جون مبادا غصه بخوری.