دانلود رمان سرزمین شیر و عسل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: سامان
تعداد صفحات: ۷۴
خلاصه رمان: قرصهايم را خورده ام. حالم خوب است. اگر با كلامم ميرنجانمتان، به بزرگي خودتان ببخشيد. جنون است و درد و ناهنجاري فكر. بايد يك جايي بيرون بريزد. چه كنم؟ بروم عين بعضي ها كنم و خودم و جمعي و تاريخي را به پستي بكشانم ؟ بروم بنشينم سريال هاي شير و عسلي تماشا كنم
قسمتی از متن رمان سرزمین شیر و عسل
من فكر ميكنم انصاف اينست كه آن چه را ميبينم در پشت اين كلمه ها به هر كه دوست دارد ببيندش نشان دهم، و نه آنكه مثل بعضيها (بلانسبت شما) خيال كنم در سرزمين شير و عسلم زندگي ميكنم و بعد هم بزنم چند نفر ديگر را به فلاكت بكشم (حالا خودم به درك). آخر آدم بايد كمي انصاف داشته باشد و اگر به خودش رحم نميكند، به شعور آن كه آن بالا نگاهش ميكند و به آينده يك اتفاق در جهان رحم كند !
تازه… ميتواند به روابط اجتماعي خودش هم كمك كند و به جاي آنكه به زور پاشود با بعضي ها برود دربند قليان بكشد و زغال اخته بخورد، بنشيند برايشان چهار تا صفحه چيز بنويسد، آنوقت شايد آنها بخوانند و بفهمند اين آدمي كه اين چيزها را نوشته، اين اطراف را چطوري ميبيند كه زياد دوست ندارد برود دربند، و او را متهم نكنند …از شوخي گذشته، ميدانم كه در نوشته هايم اغراق ميكنم. خوب چه كنم؟ بدجور ميبينم.
آدم اين روزها يك چيزهايي دور و برش ميبيند كه يك جوري اش ميشود، و وقتي فكر ميكند، ميبيند كه آن چيزهايي كه ديده است، خيلي هم با بعضي چيزهاي
ديگر فرقي ندارند. اين است كه يك مشت فكر و ماجرا و اراجيف مثل مارمولكي در ذهن آدم به وول خوردن در مي آيند و آدم را مجبور ميكنند دست به كيبرد شود و مخ ملتي را با جملاتش آزار دهد .اسم اين مقدمه است، اما در حقيقت آخرين چيزيست كه من بر اين نوشته مينويسم.