دانلود رمان سرنوشت آریانا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه-اجتماعی
نویسنده رمان: آریانا عاشوری زاده
تعداد صفحات: 174
خلاصه رمان: راجع به دختری بلند پرواز و شوخ و خوش اخلاقه که عاشق نظام و عملیاته توی زندگیش خیلی سختی ها رو تحمل می کنه پدرش به کما می ره خانواده ی پدریش باهاش بدن، مشکلات زیادی داره اما بعد از چند سال وارد نظام می شه. هدف دختر رمان ما اینه که تمام مجرم ها رو تحویل قانون بده که در حین این عملیات زندگیش از این رو به اون رو می شه بقیه اش رو خودت بخون.
قسمتی از متن رمان سرنوشت آریانا
دستش رو سد راهم کرد تا نتونم رد شم . خواستم از به طرف دیگه برم که بلند شد و رو به روم قرار گرفت . برای اولین بار توی چشم های مشکیش خیلی واضح و دقیق خیره شدم . با پوزخندی که رو لبش بود و هنوز نگاهم می کرد به سمت صندلی اشاره کرد و گفت : بشین ، شوخی هم سرت نمی شه ها . نگاهش رو ازم گرفت و روی صندلی نشست . به کاغذ و خودکار رو از جیب کتش در آورد و رو به روم گذاشت . همه چی رو راجع به خودت اینجا بنویس فرم ورود به نظامه باید پرش کنی .
خودکار رو از دستش گرفتم و مشغول خوندن فرم شدم . نام و نام خانوادگی ، اسم پدر ، اسم مادر ، تاریخ تولد و خیلی چیز های دیگه بعد از پنج دقیقه پرش کردم و کاغذ رو به آراد دادم . آراد فرم رو باز کرد و گفت : پس متولد اردیبهشتی ؟ سری به معنای بله تکون دادم . – اردیبهشتی ها آدم های کنجکاو و جست جو گری هستن و همچنین موندگارن من هم متولد شهریورم . در جواب بهش گفتم : شهریوری ها هم مغرورن مخصوصا مرد شهریوری غرورش براش همه چیزه و ابراز احساسات بلد نیست
پوزخندی زد و گفت : اطلاعات خوبه اما بهتره دست از این حرف ها بر داریم حرف های مهم تری هست که بزنیم . مثلا چه حرف هایی – آقای آذر پور گفت بهت بگم فردا ساعت چهار عصر بریم محضر واسه صیغه ، چون دو روز دیگه عملیات شروع می شه . امیدوارم دختری نباشی که همه ی عملیات رو خراب کنی . بدون توجه به حرفش حرف خودم رو زدم : من که از موقع بچگیم تمرین دیدم نیازی به تمرین دوباره نیست ؟ یکم مکث کرد و گفت : فکر نکنم اما وسایل مورد نیاز رو باید داشته باشی .
