دانلود رمان سرنوشت جانان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مریم احمدی
تعداد صفحات: 270
خلاصه رمان: جانان دختری که سال ها با خانواده عموش زندگی میکرده بعد از ازدواج ناموفقش دوباره پیش خانواده عموش برمیگرده از طریق کارش بهش ماموریت یک ساله میدن بره شیراز عموش در صورتی رضایت به رفتن شیراز میده که جانان بره خونه دوست قدیمیش حاج احمد اونجا عاشق خواهر زاده حاجی میشه و قراره ازدواج میزارن تو این حین برادر زاده حاجی به اسم صبا که با اونا زندگی میکرده از خونه فرار میکنه و میاد تهران …همه چی بهم میریزه
قسمتی از متن رمان سرنوشت جانان
سال ها پیش مطلبی را خواندم که همیشه در ذهنم حک شد سرنوشت آدمها دست خودشان است این خود ما هستیم که با تلاش سرنوشت مان را عوض می کنیم اما گاهی با ندانم کاری با یک حرف یا یک اشتباه مسیر زندگی امان را عوض می کنیم که به اعتقاد من تقدیر است و تقدیر را نمی توان عوض کرد حتی نمی توان با تقدیر جنگید. صدای فریاد علی از داخل اتاق بلند شد جانان اون تیشرت آبی من کجاست؟ نمی دونم مگه تو کمدت نیست…
با عصبانیت دوباره فریاد زد: اگه بود از تو نمی پرسیدم
دوباره به اتاق بازگشت این بار در چهار چوب در اتاق ایستاد گفت: راستی امشب خونه رضا اینا دعوتیم…من نمیام خودت برو خسته شدم از این همه مهمونی و هزار کوفت و زهر مار کل هفته ما در حال میهمونی رفتیم
هستیم نه این که خیلی هم آبرو داری می کنی هر دفعه میایی علی خسته نشدی از این مدل زندگی، من و تو سه ساله ازدواج کردیم هنوز دو تایی باهم شام نرفتیم بیرون همیشه یه نفر سومی بین ما بود…
علی بی حوصله تیشرت ش را به سمت کاناپه پرتاب کرد و جواب داد: دوباره چه مرگته داری برای مهمانی رفتن بهانه می تراشی آخه به تو هم میگن زن، دوستام رو میبینم همش در حال حسرت خوردنم یه بار شد مثل بچه آدم با هم بریم مهمونی… این چه طرز حرف زدنه مگه من چی گفتم خواسته زیادی میگم نریم خونه دوستات ….مردم ماهی یه بار یا دوبار میرن مهمونی ما کل هفته بساط مهمون بازی داریم مسیر عادی زندگی از دستمون خارج شده….