دانلود رمان سروان شیطون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: moon_girl
تعداد صفحات: 85
خلاصه رمان: دوست های دبیرستانی که با حرفاشون یاد خودتون میوفتید خنده رو لباتون میشن ، شیطنت های دبیرستانی که همه از دستشون عاصی میشن ،یه سروان شیطونی که اهل مبارزه و جاسوسی میشه برای وارد شدن به باند باید سعی تلاش خودش بکنه ایا موفق میشه؟
قسمتی از متن رمان سروان شیطون
بلند شدم نشستم… نگاش کردم بهترین دوست اول راهنماییم تا الان… اسمش مهسان بود خوشحال بودم از داشتنش مخصوصا که اسمش که قرار بود اسم من باشه
دستشو جلوم تکون داد :عاشق شدی؟حواست کجاست؟ ها؟ عاشق؟عاشق خر بابام شدم؟زدم تو سرش:اخه کودن من و عاشقی؟ بشکنه دستت حیوون اوخ چته بابا رم میکنی یهو عشقم دیگه بلد نبودی فحشم بدی؟ برگشتم به بچه ها نگاه کردم نه این واس چی جلسه تشکیل دادن ؟
از دوست پسر جدید خاطره حرف میزن…اوف دختره احمق بلند شو بریم ببینیم چی به چنده ….ولم کن حال ندارم اوه شت حامد اگه بفهمه دوباره گفتم کله ام میکنه ، دوباره گفتم بلند شدیم طرفشون رفتیم پاشو جان من
نیلوفر:چه عجب بابا دست این لش کرده ارو گرفتی توی جمع اوردی مهسان:گشاااده بابا گشاد زر نزنین آمار بدین
خاطره:اسمش امیره 25 سالشه خیلی دوسش دارم خدایی اره جون خودت اخر داستان معلوم میشه همه گفتیم خوو انقد که جلو مدرسه سه پیچم شد شمارشو گرفتم
مهسان:هیچی دیگه خانوم کرم گرفته زنگ زده… خاطره: ببند مهسان،یه روز که بی حوصله خونه ولو بودم گفتم زنگ میزنم چهار تا چیز میگم قطع میکنم یلدا:اره جون عمت ماهم خر خندیدیم بنال دیگ خاطره هی من من میکنی خفه شید دو دقیقه میزارن مگه همه نگام کردن هان؟چتونه؟برگشتم طرف خاطره زنگ زدم اولش مسخره بازی کلی چرت و پرت گفتن قرار گذاشتیم رفتیم بیرون گوشیش گرفت سمتمون کش رفتم وسط نشستم
هوی ،هوی خودم میزنم عقب جلو گوشیمو بده خودم نشون میدم ستاره
مهسان:بکپ بابا دهن خاطره ارو بستن زدم رو اولین عکس نشسته بود اه پسره چه سوسول بود وای مامانمینا اینو نگا چه صاف تو اولین قرار تو لش تمرگیده زدم جلو ،جلو،جلو یهو همه گفتیم اوله له باران و نیلوفر سوت کشیدن خانوم فاطمی اومد تو کلاس گوشی سریع قایم کردم فاطمی:چتونه مدرسه ارو گذاشتین رو سرتون معلمتون کیه؟ یلدا:اقای محسنی فاطمی:الان میاد سر کلاس ساکت بشینید رفت بیرون گوشی اوردم بیرون
باران:سه نقطه خانوم بزار دو روز بگذره اول که ب-غ-ل …