دانلود رمان سنگدل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: س.شب
تعداد صفحات: 274
خلاصخ رمان: داستان درباره ی دختری که برای نجات زندگی اعضای خانوادش سختی های زیادی در زندگی تحمل میکنه .که ازش یک دختر با قلب سنگی ساخته دختری که در ظاهر سنگدله ولی باطنی از جنس شیشه داره.وسر نوشت براش بازی رودر نظر میگیره که برای نجات از اون باید سختی های زیادی رو تحمل کنه.
قسمتی از متن رمان سنگدل
امروز خیلی خستم.از صبح که بیدار شدم تا الان که
ساعت۸ شبه اصلا استراحت نکردم. روزای فرد خیلی خسته کننده است.صبحا از ساعت۷ تا ساعت ۳تو تو لیدی کار میکنم . از ساعت ۴تا ۸شبم تو باشگاه رزمی کار میکنم.اوایل برای نظافت میرفتم. ولی بعد از چند وقت خانم وثوق فهمید که استعداد خوبی تو یاد گیری دارم کمکم کرد بهم یاد داد که چکار کنم تمریناتی که خانم وثوق بهم گفتو هر روز انجام دادم الان ۴ساله که تمرین میکنم.
از سه ماه پیش تا الان مربی بچه ها حامله شده خانم وثوقم لطف کرد این کارو تو روزای فرد بهم پیشنهاد داد منم که خیلی احتیاج داشتم قبول کردم. فقط دوری راه از پایین شهر به بالای شهر برام خیلی سخته.کار تو اون تولیدی تنها نمیتونست خرج خواهرو برادر ومادرمو بده
البته اگه از اون بی مصرفی که تو اون خونتست بگذریم.
که اسمشو نمی تونم پدر بزارم چون مثل زالو داره خونمونو میمکه. ساعت ۱۱شبه هوا خیلی سرده اونم برای من که یک کاپشن کهنه تنم کردم دستامو دور خودم میپیچم.. از سرکوچه حسن و اسی رو میبینم که کنار کوچه نشستن. از کنارشون رد میشم از بچه گی کسی جرات نداشت بهم نزدیک شه. چه برسه به حالا . اسی-سلام میبینم این شبا دیر تر میای میخوای بیام دنبالت خانم خانما. حسن_خفه شو اسی باهاش سر به سر نزار.
اسی _چیه مگه تا االن معلوم نیست کجا بوده چرا همش با غریبه ها باشه مگه هم محلی هاش چشن.