دانلود رمان سورنا قربانی یک رسم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: شهلا سورانی
تعداد صفحات: ۲۲۱
خلاصه رمان: داشتم دراگ اسب سفید خوشکلم رو نوازش میکردم که ببرمش بیرون تو علف های روستا بچره که صدای تیر اومد توجهی نکردم افسارش رو گرفتم با خودم به سمت چمنزار میرفتم بعد رسیدن دراگ رو آزاد کردم وخودم سمت چشمه رفتم اینقدر آبش زلال بود که چشمای به رنگ شبم وموهای سیاه وبلند بیرون زده از روسری . . .
قسمتی از متن رمان سورنا قربانی یک رسم
سورنا سورنا…پسرعموش به تازگی عقد کرده ماشه تفنگ شلیک کرد به شوکت ومرد عمو رضا با شوکت از روستای پایینی روی زمین دعوا میکردن که عمو دستش رفت رو مهگل درست بگو ببینم چی میگی تو سوال نکن الان وقتش نیست فقط برو…چی میگی تو من کجا برم اصلا واسه چی برم…تو رو قران فرار کن برو تا نیومدن…چی شده مهگل چرا نفس نفس میزنی میکنن دنبال تو چون تو تنها دختر مجرد این طایفه ای…سوار دراگ شو وتا میتونی از اینجا دور شو برو به کوه وکمند الان دارن روستا رو زیر و رو میکنن….یا قمر بنی هاشم حالا کجا برم من نمیخوام مثل سحرناز اسیر این رسم بشم…
من میرم به مامانم بگو نگران من نباشه زود برمیگردم
چون دو وسه تا از جوون های روستا افتادن از کوه و مردن کسی زیاد نزدیک اونجا نمیشدهمه ی حواسم به جلو بود میخواستم دور بشم من فقط 18 سال دارم من میخوام برم دانشگاه نمیزارم رویاهام رو خراب کنن تا دامنه های کوه رسیدم از دراگ اومدم پایین و چپ و راست رو نگاه کردم ببینم جایی هست بریم قایم بشیم بعد کلی گشتن یه غار پیدا کردم ورفتم داخلش…
دراگ رو هم چند تا علف به بدنش بستم تا رنگ سفیدش زیاد تو چشم نباشه از دور به آبادی نگاهی انداختم از این جاهم مشعله های آتش مشخص بود وگواه این بود که دنبال منن رفتم یه گوشه کز کردم نمیدونم چقدر گذشت که صدایی شنیدم..