دانلود رمان سکوت بی کسی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مرضیه قنبری
تعداد صفحات: 496
خلاصه رمان: داستانی از روزگار زنی جوان و دخترش که بعد از مرگ مرد زندگی شان به خانه ی برادر او یعنی عمو احمد کوچ می کنند؛ به خانه ی کسی که سال ها پیش برادرش را به دلایلی از خود طرد کرده است. ترگل دختر زیبای ماهگل است و منیژه و امیرعباس خانواده حاج احمدند. ماهگل که خانواده ای ندارد تصمیم می گیرد کاری دست و پا کند و خود را از زیر دین دیگران بیرون بیاورد.
قسمتی از متن رمان سکوت بی کسی
خدایا خدایا و آن قدر گفت و در تنهاییش ضجه زد که چشم هایش به روی هم افتاد و از حال رفت با صدای ترگل به آرامی چشم هایش و باز کرد. مامان مامانی من گشنمه کی بیدار شدی عزیزم؟ نمیدونم با دیدن مظلومیت دخترش دلش آتش می گرفت. موهای بلند و حلقه حلقه ترگل دور شانه هاش رها .بود. عروسکی که تولد سال گذشته اش محمود برایش هدیه گرفته بود و این چند روز به ندرت از خودش جدا کرده بود را در آغوش داشت. دخترش زیبا بود. زیبا
شبیه یه عروسک، وقتی به دنیا آمد محمود با چه فخری براندازش می کرد. باور داشت دخترش تافته جدا بافته است و بالاخره دلش طاقت نیاورد و :گفت ماهگل خدا رو شکر دخترمون به تو رفته اگه به من رفته بود به این خوشگلی که نبود هیچ یه عمری هم رو دستمون میموند. یادش آمد آن روز با چه سرخوشی به حرف محمود خندیده بود ولی حالا حتی یادآوری خنده ها و شادی گذشته برایش دردناک بود. مامان چرا این همه آب از چشمت مییاد؟ به آرامی کودک را در دست گرفت.
هیچی نیست عزیزم پاشو دختر خوشگلم، پاشو بریم دست و
صورتمون و بشوریم بعد از صبحانه هم با هم بریم خرید کنیم که یخچال خالی نباشه و دختر خوشگلم گشنه نمونه
مامان خواستیم بریم بیرون میذاری امیرعباس هم باهامون بیاد. آره عزیزم اگه دلش خواست میتونه بیاد. با ورودشان به حیاط منیژه که سر حوض مشغول شستن ظرف های صبحانه بود سرش و بلند کرد با دیدن صورت پف کرده و چشمان سرخ ماهگل که نشان از شب زنده داری و گریه داشت قلبش فشرده شد. حین سلام و علیک با ماهگل آخرین استکان را هم آبکشی کرد.