باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان شاخه های سرد غرور به قلم بیتا فرخی با لینک مستقیم

دانلود رمان شاخه های سرد غرور نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه_اجتماعی
نویسنده رمان: بیتا فرخی
تعداد صفحات: 198

رمان شاخه های سرد غرور

خلاصه رمان: در مورد دختر شاداب و سرزنده ایه به نام لیلی که با خانواده خوب و پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی می کنه . همه چیز به نظرش عالی میاد ، اما حضور ناگهانی پسر دایی اش که ده سال ایران نبوده همه باور هاش رو به هم می ریزه . اون ها به هم علاقه مند میشن و یک سری اسرار خانوادگی هم فاش می شه که برای لیلی خوشایند نیست . پای پسر دایی هم درست وسط همه ماجراهاست

قسمتی از متن رمان شاخه های سرد غرور

ساعتي گذشت اما همچنان از رهام خبري نبود. بالاخره زندايي طاقت نياورد و به سراغش رفت اما هنگاميكه برگشت رفت كه او خواب است و از خواب بي موق او تعجب نمود.اما من با گفتن اينكه امروز خيلي خسته شدند خواستم اين عملش را توجيه كنم. گرچه به نظر چندان موفق نبودم. حتي براي خودم هم عجيب بود. مثالً مرا به عنوان ميهمان به  خانه شان آورده و خودش حالا با خيال راحت خوابيده بود! مثل اينكه من وجود ندارم.

ناراحت و عصبي بودم امابه  روي خودم نياوردم و همراه زندايي به آشپزخانه رفتم تا براي تهيه عصرانه او را كمك كنم. با آمدن دايي، رهام بالاخره از اتاقش بيرون آمد. دوش گرفته و سرحال به نظر ميرسيد. گرمكن ورزشي كاملي به رنگ مشكي به تن  داشت و موهايش كه هنوز كمي خيس بودند اندكي روي پيشاني ريخته و او را جذابتر نشان ميداد.
آن شب رهام براي شام سالاد مفصلي درست كرد كه به قول خودش دلمان ميخواست انگشتهايمان را هم بخوريم.  سرحال و شاداب بود و مدام با ما شوخي ميكرد. چقدر متفاوت شده و من باور نميكردم كه او شوخي هم بلد باشد.

البته شوخي هايش مثل سپهر آزاردهنده نبود و به دل مي نشست. زندايي هم آنقدر خوشحال بود كه بي اختيار مي
خنديد و حتي يك لحظه چشم از پسرش برنميداشت. شب بسيار خوبي داشتيم اما وقتي رهام گفت خسته است و از
پدرش خواست كه مرا به منزل برساند، نميدانم چرا دوباره ناراحت شدم. احساس ميكردم او تعادل روحي ندارد. لحظه اي به من مايل و لحظه اي ديگر گريزان مي شد. حتي نگاه هايش نيز مدام در حال تغيير بود و اين مرا سر در  گم و پريشان مي كرد.

صبح روز بعد با عجله آماده شدم تا به محل قرارم با دايي برسم. به محض اين كه از تاكسي پياده شدم پاترول سياه رنگ دايي را ديدم كه به سمتم ميآيد و با كمال تعجب توانستم  رهام را تشخيص دهم كه روي صندلي جلو كنار دايي نشسته. دايي اتومبيل را مقابل پايم نگه داشت تا من سريع سوار شوم . رهام در را از داخل باز كردو من از ترس اين كه پليس نيايد تا به خاطر توقف در ميدان جريمه شويم با سرعت  بالا  پريدم و كنار رهام نشستم.

 

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در مورد دختر شاداب و سرزنده ایه به نام لیلی که با خانواده خوب و پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی می کنه . همه چیز به نظرش عالی میاد ، اما حضور ناگهانی پسر دایی اش که ده سال ایران نبوده همه باور هاش رو به هم می ریزه . اون ها به هم علاقه مند میشن و یک سری اسرار خانوادگی هم فاش می شه که برای لیلی خوشایند نیست . پای پسر دایی هم درست وسط همه ماجراهاست
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان شاخه های سرد غرور
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: بیتا فرخی
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: ۱۹۸
لینک های دانلود
  • 788 روز پيش
  • admin
  • 489 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.