دانلود رمان شاهراه تردید نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: زهره درانی
تعداد صفحات: ۱۶۲
خلاصه رمان: باز ای الهه ناز با دل من بساز کین غم جان گداز برود ز برم گر دل من نیاسود از گ*نا*ح تو بود
بیا تا ز سر گنه ات بگذرم باز می کنم دست یاری به سویت دراز بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف به خدا همچو مرغی پر شور و شعف به سویت بپرم…
قسمتی از متن رمان شاهراه تردید
همانطور که سوزن گرامافون را از روی صفحه گرد و براقش جدا مي کرد چشمان گیرا و جذاب و نمکینش را همراه با لبخند ملیح و دوست داتنش تحويلم داد و مرا که در عالم موسیقي بنان غرق شده بودم از عالم هپروت بیرون کشید. در حالي که روی صندلي گهواره ای لمیده بود شمد کشمیر آنقوره را روی زانوانش با وسواسي خاص مرتب کرد و به شعله زيبا و رنگارنگ آتشي که از شومینه بر مي خاست مات و مبهوت خیره ماند. انگار اصال در اين عالم سیر نمي کرد.
آثار زيبايي هنوز هم به نحو محسوسي در چهره اش هويدا بود. چشمان شوخ طبع و گیرا، بیني ظريف و باريک قلمي، لبان نازک و خوش حالت قیطاني و پوستي گندمگون که بیشتر بهب رنزه مي زد. باورش کمي برايم سنگین بود. تا آنجايي که شنیده بودم چیزی حدود شصت سال از بهار زندگي اش مي گذشت. قبل از اينکه به ديدنش بیايم فکر مي کردم با زني پیر و فرتوت روبه رو خواهم شد اما به هیچ وجه اين گونه نبود. شايد هم معجره عشق او را اينگونه جوان نگه داشته بود.
از قديم شنیده بودم که آدم عاشق همیشه زنده دل و جوان خواهد ماند اما هیچ گاه باور نکردهب ودم. هر چه بیشتر به چهره اش دقیق مي شدم چیزی بیشتر از چهل و پنج سال نمي توانستم تخمین بزنم و اين مسئله فوق العاده برايم جذاب و غیرقابل باور بود. ژست خاصي در لحن صحبت کردنش بود که ناخودآگاه آدم را مجذوب صدای گرم و گیرايش مي کرد.
