رمان شاهزاده مافیا (جلد اول) نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی، رازآلود، مافیایی
نویسنده رمان: J_M_Darhower
تعداد صفحات: 1684
خلاصه رمان: چی میشه وقتی در یه خانواده از ریشه مافیایی متولد بشی، پدرت دُن باشه اما تو هیچ علاقهای برای گرفتن جایگاهش نداشته باشی؟ چی میشه اگه تو یه مهمونی مافیایی چشمت به یه دختر زیر سن قانونی بخوره که بعنوان برده تو خونهی یکی از کاپوها نگه داشته میشه و عشق مثل یه آذرخش بهت میزنه؟ چی میشه اگه بخوای از اعتبار مافیائیت بعنوان یک پرنس مافیایی استفاده کنی و اون دختر رو نجات بدی؟ اینجاست که روسای مافیا برات یک شرط میذارن؛ یکی از ما باش تا اون دختر رو آزاد کنیم…
قسمتی از متن رمان شاهزاده مافیا
گیج شد. دکتر داشت میرفت؟ مطمئنید قبل رفتن نمیخواین چیزی براتون درست کنم؟ «بله» دستش رو سمت هیون دراز کرد و دختر جا خورد اما این باعث نشد مرد از گرفتن شونه ش منصرف بشه. باهام .بیا میخوام یه چیزی نشونت بدم
دکتر دمارکو رو تا سالن نشیمن دنبال کرد اونجا دکتر به تلفن بیسیم .برداشت من به تلفن نصب کردم تا زمانهایی که نیستم و به چیزی نیاز داشتی بهم خبر بدی شماره ی یک روکه بزنی مستقیما به گوشی همراهم وصل میشه.
اگه جواب ندادم و اضطراری ،بود، شماره ي دو رو بگیر تا با دامینیک تماس بگیری شماره ی کارماین میشه شماره ی سه؟ این کلمه ها از دهنش بیرون زدن قبل از این که بتونه اندازه ی کافی برای عقب نگه داشتنشون تلاش بکنه بله، اما هر دردسری که تو گرفتارش بشی، به نسبت دردسری که پسر جوون من با خودش میاره چیز خاصی نیست پس اگه لازم شد اول شماره ی دو رو بگیر «باشه.» به تلفن خیره شد چطوری این کار رو بکنم؟
دکتر دمارکو آه کشید به روش کار تندوتیز یادش داد که چطوری تماس بگیره همین طور که داشت به حرفهای دکتر گوش میداد رگباری از افکار توی سرش قل میزد، اما مرد با صداش رشته ي اين افکار رو برید هروقت که از تلفن استفاده بشه میفهمم پس از این فکرهای درخشان به ذهنت نرسه که به 911 زنگ بزنی پیشونیش چین افتاد. «911 کیه؟