دانلود رمان شاه نشین عمارت دلگشا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: صفورا اندیشمند
تعداد صفحات: 3912
خلاصه رمان:
دلنشین تک دختر حاج احمد دریانوردیان، که لای پر قو بزرگ شده بود شب عروسی با مسیح تک پسر (حاج آقا رادپور) که با هزار نقشه دل از او ربوده و دلنشین را راضی به ازدواج کرده بود، حالا درست در همین شب سقف آمال و آرزوهایش برسرش خراب شد او نمیدانست که چرا و به چه دلیل اینگونه مورد آزار و اذیت همسرش قرار گرفته درمانده و مستاصل چشم به فردا دوخته …
قسمتی از متن رمان شاه نشین عمارت دلگشا
بزرگ حاج مرتضی خالی شد و من ماندم و حوا ! و افکار پر شیطنت نوجوانی مان ! آن روزها دوچرخه سواری در کوچه برای ما دخترها قدغن بود و این ممنوعیت از همان سنین کودکی اعمال می شد ! بنابراین من و حوا هروقت کوچکترین فرصتی بدست می آوردیم و خانه خالی از نفرات میشد ؛ سریع به سراغ دوچرخه سواری می رفتیم .
عاشق دوچرخه سواری بودیم . همیشه یکی از آرزوهای محالمان ، دوچرخه سواری آن هم آزادانه و بدون هیچ محدودیتی در کوچه و خیابان بود ! هروقت در خانه ی ما بودیم؛ از دوچرخه ی قدیمی دانیال ، و هرگاه در خانه ی حاج مرتضی بودیم؛ از دوچرخه قدیمی همایون استفاده می کردیم و توبتی سوار می شدیم. مثل چشمهای مان مراقب این دوچرخه های کهنه بودیم !
زیرا اگر خراب می شد ؛ کسی دلیلی نمیدید که برای یک دختر دوچرخه بخرد ! مطمئن بودیم تا دو ساعت دیگر کسی به خانه باز نمی گردد . حوا دوچرخه را از انباری بیرون کشید. اول خیلی ماهرانه بررسی اش کردیم . فوت و فن اش را یاد گرفته بودیم و از چند و چون جزییات آن آگاه بودیم . مجبور شده بودیم خودمان تمام امورات مربوط به تعمیرات اولیه یک دوچرخه را یاد بگیریم . برای اینکار شاگرد مغازه تعمیر دوچرخه را که مسر بچه ی دوازده ساله ای بود.