دانلود رمان شبیه نرگس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: طاهره.الف
تعداد صفحات: 166
خلاصه رمان: معصومه، دختری هنرمند و مستقل و دلسوز هست که در طول زندگیش زجر های زیادی کشیده. نرگس و مسعود، زن و شوهر جوانی هستن که زندگی آروم و بی دغدغه ای دارن. البته این آرامش با طوفانی بهم میریزه… نقش اصلی داستان یعنی معصومه خرابه های این زندگی رو آباد میکنه و البته خودش هم به خوشبختی میرسه…پایان خوش
قسمتی از متن رمان شبیه نرگس
نیما پرید وسط حرفش و با صدایی که از عمد بلند بود و سرشار از شیطنت گفت: آهــــــا حاال گرفتم قضیه رو…بسوزه پدر عاشقی!! ایمان با تشر: ای کوفت! میدونستم دهنت چفت و بست نداره…خیلی نامردی…
نرگس که خنده اش گرفته بود نگاهی به نیما کرد و گفت: نیما اگه امروز نتونم تحقیقمو کامل کنم
حسابت رسیده ستا! پس کمتر شوخی کن بذار حرفشو بزنهنیما دستش را به نشانه ی تسلیم بالا آورد و گردن کج کرد.
نرگس-خب داشتی میگفتی…ایمان-خب گفتم دیگه!!
نرگس با پوزخند: آها الان که حس نمیکنی احتمالاً چشم بسته غیب گفتی، ها؟! باور کن من نمیدونستم توی کلاستون دخترم هست الان فهمیدم! ایمان-خب…خب ببین من منظورم یه شخص خاص هستش…یه دختری هست که می خوامش در حالی که گویی تازه یخش آب شده بود ادامه داد( نرگس خیلی می خوامشـــــا خیلی!
نیما پقی زد زیر خنده. نرگس هم خندید و گفت: خب به سلامتی چرا به من میگی؟
ایمان…خب واسه اینکه بری باهاش حرف بزنی دیگه!
نرگس-آخه من چی کارم؟!…ایمان-دختر عموی دامادی!
نرگس با پوزخند: هههه چه زود عقدش کردی…ایمان با نگاه و لحن ملتمسانه: نرگس ببین من که خواهر ندارم برام خواهری کن دیگه نرگس-خب به زن عمو بگو باهاش حرف بزنه