رمان شهامت آنجل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: جاس استرلینگ
تعداد صفحات: 539
خلاصه رمان: انجل دختری شاداب و سیونتی که قدرت کنترل آب را دارد. بایست به یکی از پسران بندیکت کمک کند تا روح ربایش را بیابد که در فستیوال موسیقی با مارکوس خوشتیپ که از قضا روحربای خودش است! آشنا میشود. هر دوی آنها در حال اجرا هستند که انجل خودش را در دریای احساس میبیند. چون وقتی آواز میخواند، روحش به موسیقی خودش پاسخ میدهد. مانند جزرومد، جاذبه متقابل آنها را نمیتوان نایده گرفت! اما عدم اعتماد مارکوس نسبت به هدیه انجل خیلی قوی است. اگر مارکوس نتواند قبول کند که انجل کیست یا چه معنایی برای یکدیگر دارند
قسمتی از متن رمان شهامت آنجل
ممنون.افکارش را جمع کرد و نگاهی به اطرافش انداخت. می توانستم صدای جمعیت را بشنوم که در زمین جلوی صحنه ی دوم جمع میشدند محوطه ی اجرای ما نزدیک جنگل در حاشیه ی غربی زمین جشنواره بود. احتمالاً برای من خوب بود که از دریا دور بودیم. یکی از نتایج موهبتم این بود که با حرکت آب هماهنگ می شدم. دریا عواطفم را به جنبش می انداخت بدون اینکه مجبور به سرکوب میلم برای بازی…
با امواج باشم هم به اندازه ی کافی مشکل داشتم تنها بدی اینجا پشه هایی بود که در گرگ و میش بیرون می می آمدند؛ به جز آن واقعاً برای ما تازه کارها افتخار بزرگی بود که به جای چادر تمرین روی صحنه ی واقعی برنامه شبانه اجرا کنیم اگر دوربین ها دنبال کار جدید می گشتند، ممکن بود حتی در تلویزیون هم نمایش داده شویم. جی انگشتانش را در هم قلاب کرد و محکم فشار داد. «فقط بهترین اجراتون رو نمایش ،بدین رفقا من بهتون ایمان دارم.»
نمی توانستم به این جی مهربان عادت کنم. مثل شخصیت لگو بود. پلیس خوب پلیس بد دائماً انتظار داشتم سرش بچرخد و به شخصیت بد عادی خودش برگردد. مت سکوت ناشیانه ای را که حاکم شده بود، شکست: «تو هم همین طور، رفیق چراغ های صحنه روشن شد که به ما علامت میداد شروع کنیم. اشاره به شخصیت کارتون لگو خیلی خب بزن بریم جی از پله ها بالا .دوید. من با افعی سیاه در زیر بغلم دنبالش رفتم و سعی کردم با باشنه های بلندم سکندری نخورم همان طور که روی صحنه میرفتیم حتی قبل از اینکه گوینده اسم ما را اعلام کند جمعیت برای خوشامد دست زدند و تشویق