رمان شکسته تر از انار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: راضیه عباسی
تعداد صفحات: 2545
خلاصه رمان: دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت و بربال فرشته ای نشست. فرشته گل انار را آورد و روی درختی در باغی روستایی نشاند. گل انار از فرشته پرسید: کی می رسیم؟
قسمتی از متن رمان شکسته تر از انار
کمر راست کرد و دستش را پشت کمر پر دردش گذاشت و مهربان لبخند زد کارم تمومه الان میام خوشحال پریدم و صورتش را ماچ کردم. آخ که من بر خلاف همه چقدر خوشحال بودم که او ترشیده و تا سن بیست سالگی هنوز در خانه بود و ازدواج نکرده بود. اگر او نترشیده بود و زود شوهر می کرد آن وقت هیچ کس نبود که این همه هوای مرا داشته باشد. تا او آغل را جارو بزند من هم رفتم برای آقا جان چای دم کردم و لباسهای سیمین را از توی کنجه برداشتم
امان ندادم دختر بیچاره داخل خانه برگردد و با هم راهی حمام شدیم. حمام عمومی هم برای ما بچه ها سرگرمی خوبی بود. البته من که دیگر بر خلاف میلم و طبق گفته ی مادرم بچه محسوب نمیشدم از رختکن که وارد میشدیم سمت راست چهار حمام نمره قرار داشت و سمت چپ سالن بزرگی بود با یک حوض در گوشه ی حمام زن ها وسط می نشستند و خودشان را کیسه می کشیدند و آخر کار هم در نمره خودشان را آب کشی میکردند.
وسط حمام نشسته بودیم و خاله سیمین بر خلاف مادرم با مهربانی تنم را کسیه میکشید و من تمام مدت فقط زن های لخت و عور را نگاه میکردم نزدیک ظهر بود و حمام خلوت
چند نفری بیشتر در حمام .نبودند مادر فاطمه هم کلاسی ام شامپو را روی سر او که لبه ی حوض نشسته بود خالی کرد و به جان موهای بلند دخترک افتاد آخ مثل مادر من میشست طوری که دردش را در ریشه ی موهایم احساس کردم فاطمه به خاطر نفوذ شامپو در موهایش کمی ول خورد و خودش را به مشت محکمی در کتفش مهمان کرد.