دانلود رمان شیطنت عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: امیر.ع
تعداد صفحات: 365
خلاصه رمان: بهرادباتوام هااااااا -جانم مادربگومیشنوم -بروپایین بابات کارت داره -واااااامامان ازمن بدترشدی بابا باپایین من چیکا داره -بهرادمسخره بازی در نیار بلندشوبرو -مامان گلی بیادستموبگیربرم ببینم بابا با پایین من چیکاداره -بهرادازدست تو اصلامن میرم حوصله مسخره بازی هاتو ندارم
قسمتی از متن رمان شیطنت عشق
بالبخندبه هیکل تپل وبامزه مامان نگاه کردموگفتم -باشه حالاقهرنکن گل گرون شده -گل پسر بیابریم -مامان تو بروگل پسرت میاد مامان باخنده رفت بیرون رفتم جلو اینه:خوووووووخوشکل بهرادبروپایین ببین کچلی باهات چیکاداره بادست یکم موهاموبالاپایین کردم ایول به بهراد دخترکش(هه بهرادم مثل من اعتماد به نفس کاذب داره شومابه بزرگواریتون ببخشیدش جوونه) ازپله ها داشتم میرفتم پایین که صدای باباروشنیدم -خانوم من میخوام این امرصورت بگیره(اه چقدکتابی حرف میزنی)
محسن توروخدا بهش فشارنیار -اهم اهم سلام بر پدرو مادرگرام بحثتون سرفشاربود داشتیدمیگفتید مامان لبشوگاز گرفتوگفت:بهراد دوباره شروع نکن -باباوقتی مامان اذیت میشه چرابهش فشارمیاری؟ -پدرسوخته بشین سرجات(اوه اوه دوباره ازاین کلمه استفاده کردیعنی حرف نباشه بهراد زرتو پرت موقوف بتمرگ سرجات) -اِ اِ اِ بابانگوووتوکی سوختی که ماخبرنداریم…
ما جیز غلتیم اق محسن به مامان نگاه کردم تابفهمم چه خبره مامان که به زور جلوخندشوگرفته بود یه چشم غره بهم رفت که یعنی زیپ دهنتوببند واااااا چرااینجوری میکنن خوووویه دفعه جاشام منو بخورن دیگه نشستم رو مبلوگفتم:بابا باپایین من چیکاردارید؟ این دفعه مامان نتونست جلوخندشوبگیره شروع کردبه خندیدن بابا با تعجب گفت:چی؟؟؟؟؟؟