دانلود رمان طالع ماه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، همخونه ای، کلکلی
نویسنده رمان: مهرسا_م
تعداد صفحات: 698
خلاصه رمان: پريماه يه دختر تنهاست كه غمها و كمبودهای زيادی توی زندگيش داره . سعی ميكنه اين كمبوداشو برطرف كنه . ولی هميشه هم راه درست و نميره.بعضی وقتا هم چوب ندونم كارياش و ميخوره تصميم ميگيره خودش و وارد زندگی پسری بكنه تا بتونه زندگی راحتی داشته باشه ولی…
قسمتی از متن رمان طالع ماه
منتظر حرف دیگه ای نشدم . گوشی و قطع کردم و روی این آشپزخونه گذاشتمش. یه نخ سیگار در آوردم و با فندکم آتیشش زدم پک عمیقی به سیگار زدم و نگاهی به خونه ی به هم ریختم انداختم . چجوری میتونستم تا ۲ اینجا رو جمع و جور کنم ؟ ! نگاهی به لباسای چروکم انداختم ، تاپ دور گردنی مشکی رنگ و شلوار لی سرمه ای پام بود . سیگاری که نصفه کشیده بودم و توی جاسیگاری که پر از ته سیگار بود خاموش کردم و به سمت وم رفتم .
اول از همه باید دوش میگرفتم تا از این سر و وضع در بیام ! بعد از یه دوش سریع شلوار لی مشکی و تاپ زرد رنگم و پوشیدم و موهای مش شدم و با اتو صاف کردم و رو شونه هام ریختم . آرایش کردم و آخر از همه عطر زدم به خودم هر وسیله ی اضافی که توی هال کوچیکم بود برداشتم و تقریبا پرت کردم توی اتاقم ، نگاهم به ساعت افتاد . ۲ شده بود . وارد آشپزخونه شدم . قهوه رو هم درست کردم . از توی کابینت آشپزخونه عودی که جدیدا خریده بودم و خودم از بوش خیلی خوشم میومد و برداشتم و سوزوندمش ، بعد توی جای مخصوصش گذاشتم .
نگاهم دوباره روی ساعت چرخید . ۲:۱۵ چقدر از آدمای بد قول بدم میومد ! گوشیم زنگ خورد . ساناز بود . جواب دادم : – سلام – – سلام و درد . – چقدر به من لطف داری تو ! – زهر مار ! سالم رسیدی خونه ؟ ! به سمت آشپزخونه رفتم . فنجونای قهوه خوری رو به اندازه ی ۳ نفر توی سینی گذاشتم و گفتم : – آره . سالمم ، فقط دیشب رو مبل خوابیدم تمام تنم درد میکنه – من اصلا شک داشتم تو دیشب برسی خونه ! حالا مبل و بدن درد که چیز بدی نیست ! – تو که دیدی حالم بد بود چرا نرسوندیم ؟