دانلود رمان طعم تلخ شکنجه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: بهاره عبدالمالکی
تعداد صفحات: 192
خلاصه رمان: بهار دختریست که مانند شاهزاده ها در یک کاخ بزرگ شده حال گروهک شکنجه کیان راد او را به عنوان یکی از دختران برای شکنجه زندانی می کند حال این دختر که در پر قو بزرگ شده باید مدتی را با موش و سوسک ها هم خواب شود که در آخر دچار ویروس… سرگرد نیکان همایون فر برای دستگیری و به قصاص رساندن کیان راد وارد عمارتش می شود که یک دل نه صد دل عاشق بهار می شود ولی…
قسمتی از متن رمان طعم تلخ شکنجه
با داد و فریاد هایی که آن دختر ها میزنند احساس آرامش می کنم. بعد از چند دقیقه سعید و دختری قد بلند و اما لاغر وارد اتاق شدند. دختر داشت آرام اشک می ریخت و ناله می کرد .. با خنده های شیطانی به سعید اشاره ای کردم و گفتم : بیارش. دختر و به سمت تخت هل داد و خودش از اتاق خارج شد . دست دختر را گرفتم و با خشونت روی تخت سرد خواباندمش، دخترک گرخیده بود!
لباس های تنش را کندم،انبر تیز وبرنده را برداشتم رفتم سراغ شصت پاش اولین انگشت را با کمی تعلل کندم و
بهترین بخش استشمام بوی خون بود که مرا برای ادامه راه مصمم می کرد. این تازه اول راه است. همان طور که انگشت شصتش را جدا می کردم تک به تک بقیه انگشت هایش را بُریدم واز بوی خون لذت می بردم…به جیغ و گریه دخترک توجه ی نمی کردم انبر را کنار گذاشتم و چاقویی را که به حدی براق بود و خودت را در آن
می توانستی ببینی را برداشتم، چه حالی می دهد عذاب کسانی که از آن ها متنفری! چاقو را از روی نوک پاش گرفتم دخترک بی هوش شد مهم نیست.
ولی جیغ و فریادش لذت دیگری برای من داشت چاقو را فرو کردم داخل پایش و همان طوری به سمت بالا می کشیدم خون هایی بود که به زمین می ریخت و خون
ها به دریچه ی که به باغ راه داشت می رفت واژه ی در ذهنم پدیدآمد “استخر خون” … چاقو رو کنار گذاشتم مشغول کندن پوست بدنش شدم آرامشی دارم گویا مسکن به خوردم دادند.