دانلود رمان طعم گس زیتون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: باران ستاک
تعداد صفحات: 453
خلاصه رمان: زیتون وارد زندگیه محمد میشه تصمیم داره بهش نزدیک شه اونم به خاطر امیر .امیر کیه ؟ مرد گذشته زندگیش . در گذشته زیتون به تلافی رفتار امیر سعی میکنه عوض شه وعوض میشه اما با همه ی تغییراتش نمیتونه توجه امیر و به دست بیاره . اون که متوجه میشه امیر همیشه توجهش به دخترخاله شه واسه نابودی فرشته چاهی میکنه که خودش درش گرفتار میشه وحالا بعد از دوسال به نیت انتقام برگشته و میخواد همه رو نابود کنه . زیتون بد شده خیلی م بد و این بد بودن زندگی همه رو تحت شعاع قرار میده . خلاصه بیشتر از این بلد نیستم …پایان خوش.. قشنگه
قسمتی از متن رمان طعم گس زیتون
نمیخوام ببینمت. میخوام زندگی دوباره کنم ولی هیچ کدومتون نمیخواین بهم فرصت بدیبن . یه بار بهت فرصت دادیم اما تو باز چیکار کردی شک ندارم دوباره اومدی گند بزنی . هرچند اونبارم میدونستم تو ادم نمیشی و فقط سر اصرار محمد قبول کردم . نگاهش را از درب خانه ی پیش رویش گرفت و سرش را روی فرمان ماشین گذاشت نیاز داشت اون بار نمیدونستم اخره کارم میشه دوسال زندون وحقارت کمی تمرکز کند اتفاقات اخیر بیشتر از انچه که در توان داشت با روح و روانش بازی کرده بودند .
اهی کشید . این یک ماه هم میگذشت تکلیف خودش و این زندگی مشخص میشد . بدون شک بعد از پایان ماه دردسر های بیشتری انتظارش را میکشید . هنوز هم نمیدانست ایا از عهده ی چنین مسئولیتی برخواهد امد یا نه ؟ هرچند چاره ی دیگری نداشت . با بلند شدن صدای زنگ گوشی اش سرش را از فرمان ماشین جدا کرد و بی میل گوشی ش را از داشبورد بیرون کشید . بی شک دوباره ساحل بود که میخواست خورده فرمایشاتش را به عرضش برساند .نگاهی به شماره انداخت با دیدن شماره ی زن عمویش پشتش را کاملاً به صندلی تکیه داد
و بلافاصله تماس را برقرار کرد .صدای شیرین بغض داشت و شرم . قلبش تیر می کشید از حجم دردی که سنگینی میکرد و قفسه…الو محمد جان خوبی پسرم ؟ سینه ش را به فشرده میکرد . شیرین بدون جواب دادن سکوت کرد . داشت در ذهن جمله ها را کنار هم می چید تا این خواسته…ممنون شما خوبین؟ ی غیر متعارفش را مطرح کند . محمد متوجه ی تعللش شد . زنعمو چیزی شده؟ محمد میشه …