رمان طمع برای پایان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی
نویسنده رمان: راضیه خیرآبادی ( تسنیم )
تعداد صفحات: 666
خلاصه رمان: هر صبح تمام شب هایی که اشک ریختم، یک قدم از آذینی که با شخصیت کتاب هایش و رویای زیبایش ساخته شده فاصله می گرفتم، من در حال تغییر کاربری یک جنگل بکر و زیبا و یک بیابان بی آب و علف بودم! آذینی که آدم های دورم ساخته بودند.
قسمتی از متن رمان طمع برای پایان
در کمال تعجب او کاملا حالش خوب بود! در را بستم و کنارش روی تخت نشستم… با محبت پشت دست هایم را نوازش کرد دخترم من می دونم که همه کارها به خواسته ی ابراهیم سریع انجام شده و هم تو، هم ارسلان آمادگی نداشتید. اما الان می خوام باهات حرف بزنم سرم را پایین انداختم و او ادامه داد… من تو رو به عنوان عروس خانواده قبول کردم و دوست دارم، و برای پایداری زندگی تو ارسلان هر کاری می کنم.
اما باید یه سری حرف ها زده بشه، یعنی هدف من از اومدن این جا قبل از تمیزکاری، حرف زدن بود . ارسلان تجربه زندگی مشترک نداره حتی دوست دختر هم نداشت چون بچم خجالتی و کم رو بود. ارسلان قبل از رفتنش به زندان خیلی پسر آروم مظلومی بود. الان هم به خط خطی ها و جاهای بخیه روی صورتش نگاه نکن اگه من مادرشم که می گم ارسلان هنوز با همون ذات خوبش مونده و زندان فقط بزرگش کرده یک آه کشید و ادامه داد…
من دوست داشتم واسه ارسلان عروسی بگیرم، کلی برنامه های دیگه، اما با وضعیت نمیشه. اگه تو هم راضی باشی و هم دیگر رو بخواید بعد از زایمان یه جشنی بگیریم. ببخشید که زندگی پسرتون رو خراب کردم، نه این حرف رو نزن سرنوشت رو نمیشه تغییر داد قسمت شما هم این طوری بوده اما الان که این اتفاق ها افتاده شما باید به هم کمک کنید و با صدای بلند اسم ارسلان را صدا زد و ارسالن در آستانه ی در ایستاد…