دانلود رمان عروسک شو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، ایفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال
نویسنده رمان: نسترن قائدی نژاد
تعداد صفحات: ۱۰۶۰
خلاصه رمان: شهریار اصلانی یه قاچاقچیه کله گنده اس که ادم میفرسته سراغ دخترا تا مخشونو بزنه و به هوای ازدواج بیاره تو عمارت و بعد بفرسته دبی. این بین کسی نمیتونه مخ رهایش رو بزنه و خودش وارد عمل میشه. از جسارتش خوشش میاد و عاشقش میشه و اونو میاره عمارتش و تازه رهایش میفهمه تو چه دامی افتاده..
قسمتی از متن رمان عروسک شو
دستش روی موهای بریون ریخته از شالم نشست دریده
با ترس سر بلند کردم و به چشمای قهوه ای اش نگاه کردم که ترس رو به ببینده القا میکرد چشم ها تا حالا چندتا عروسک داشت هان؟ بزاق دهنم رو با ترس قورت دادم و چشم بستم موهام رو از روی شال به چنگ گرفت و سرم به عقب کشیده شد گفتم که کنار گوشم زمزمه کرد آ بگو رهایش- تا حال چند تا عروسک داشتی با بغض گفتم من…من عروسک نداشتم…
بدم میومد چرا؟ بی جون بودن اونا …من بدم میومد
لبش روی گونه ام نشست و لب زد اما من عروسکا رو دوست دارم اونا موظف به اطاعت درست مثل تو خودت رو ببین مجبوری به هر حرفم گوش بدی چرا؟ چون عروسک دوست نداری ..پس توام عروسک افتاد و بلند زدم زیر موهام رو رها کرد که سرم پایرت گریه اینجا دیگه چه جهنیم بود صدای دستگاه، صدای جیغ ، صدای گریه نه نه نه…
آقا توروخدا غلط کردم آقا به جوونیم رحم کنین. شادمهر توروقران تو منو میشناسی… تو …تو مگه نگف که اونجا ازدواج کنیم چون اجازه پدر نیاز نیست؟…الان …الان
چه خبریههه؟ این چرا اینجاست؟