دانلود رمان عروس گیس بریده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اربابی، انتقامی
نویسنده رمان: چیکسای
تعداد صفحات: 240
خلاصه رمان: روناهی خبط کرد. … اشتباه کرد… دختر خانِ ایل حق عاشق شدن نداشت… حالا که عاشق شده باید طرد شود… آنهم به دستور پدر… به دستور کسی که در چهره ی روناهی معشوقش را میدید… چه فرقی بود بین روناهی و دخترهای ایل که همه عاشق میشدند و پدر میانجی گری میکرد… سالها بعد یک نفر فدا شد… یک زن… یک زن بیگناه…. آساره شایسته بدون هرگونه خطایی مورد اتهام قرار گرفت… به او تهمت زده شد… تهمتی ناگوار که پیش شوهر رسوایش کرد…
قسمتی از متن رمان عروس گیس بریده
تابستان به پایان رسیده بود. ایل تازه از دامنه ی کوه کوچ کرده و به روستا برگشته بود. برگ ریزانِ روستا و هوای سرد شبهایش یاد آور شروع پاییزی زود هنگام بود.
هرسال همین بود… اول اردیبهشت بار و بُنه بر روی اسبها و شترها میبستند و همراه گله به دامنه ی کوه میرفتند. حیف بود که آن علف های تازه و سبز نصیب گله نشود. چادر عَلَم میکردند و سنگهای بزرگ را دورتر از چادرها دایره وار کنار هم میچیدند تا زنها هر روز سر وقت معینی روی آنها بنشینند و گوسفندها را بدوشند…
پر تلاش ترین ساعات را در آنجا تجربه میکردند. از دوشیدن گوسفندها و مایه زدنِ پنیر و درست کردنِ کره با مَشک ها گرفته تا پخت و پز و آشپزی و مراقبت از کودکان تا در کوه و کمر نیفتند. اگر زنی هم در این مدت زایمان میکرد که نورِ علی نور بود و چند نفر باید درگیر رفع و رجوع کارهای او هم میشدند… از لحظه ی ورود به روستا، زنها همگی در حال شستشوی لباسها و رخت خوابها و جمع و جور کردن وسایل بودند.
چادرها تاشده و در انباری گذاشته شده بودند تا سال بعد در فصل معین دومرتبه بر روی دامنه ها برافراشته شوند… همیشه همیاری ایل در دورانی که به کوهستان کوچ میکردند، به بهترین شکل نمایان بود… از بر پا کردن چادرها گرفته تا ساخت مکان های شیردوشی و … کره های محلی باید روغن میشد و پنیرها هم باید بین ماست های چکیده در داخل مَشک های آماده شده از پوست گوسفند چپیده میشدند تا در طول سال سالم میماندند…