دانلود رمان عشق آمازونی جلد اول نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: آمنه آبدار
تعداد صفحات: 227
خلاصه رمان: هانا یه دختر شر و شیطون، نترس، ماجراجو و دیوونه، نه از اون دیوونه های معمولیا، خیلی خیلی دیوونه با دوستش روشنک می خوان که برن آمازون، آرزوشونه، و اینم یکی از همون دیوونگی است… برنامه یه سفر برزیل رو می چینن که به بهونه اش برن آمازون، اما شانس همیشه با هانا یار نیست و روشنک نمی تونه باهاش بره، اما هستیار نامزد روشنک، یه همسفر اجباری جور می کنه، همسفری که اهل سینما و هنره و از قضا، چند وقتیه وضع کار و بارش خوب نیست…همسفر اجباری هاناهم دیوونست، ولی جنس دیوونگی هاش فرق داره… یه دیوونه ترسو!
قسمتی از متن رمان عشق آمازونی جلد اول
آهای آهای من تورو می خوام بخوای نخوای من تورو می خوام بالا بری من تورو می خوام پایین بیای من تورو می خوام… با درد عجیبی که توی کتفم پی چید، آخ جان گدازی گفتم و دسته جارو رو ول کردم. هندزفری رو از توی گوشم در آوردم و یه دور چرخ یدم. با دیدن دمپایی روفروشی لی مویی رنگ مامان، تازه فهمیدم باعث و بانی درد چیه. اخمام رو تو هم کشیدم و با درد نالیدم: چیه مامان، باز چیه که داری با دمپایی نوازشم می کنی؟
ملاقه رو بالا برد و با حرص گفت: خاک بر سرت بی عقل، الاقل اون جارو برق ی رو روشن کن. یه ساعته الکی داری رو زمین می کشی… با تعجب نگاهی اول به جارو برقی، بعد به سالن پذیرایی و آخر به دو قدمی که مونده بود انداختم و با ناباوری و غم زمزمه کردم: نه… خدایا این کارو با من نکن! پشت بندش نگاه پوکری به مامانم انداختم.خب نمی تونستی از اول بگی که من این همه رو الکی یه ساعت جارو نزنم؟ به من چه! خودت مگه عقل نداری ببینی این آشغاالرو نمیکشه؟ فقط بلدی قر بدی و صداتو که …